اطلس دل، نوشته برنه براون، کتابی تأثیرگذار درباره پیچیدگیهای عواطف انسانی است. این اثر که در سال 2021 منتشر شد، به بررسی احساسات، رفتارها و افکاری میپردازد که از تجربیات ما نشأت میگیرند. براون، که یک پژوهشگر برجسته در زمینه آسیبپذیری و احساسات است، در این کتاب به ما کمک میکند تا عواطف خود را بهتر درک کنیم و آنها را با دیگران به اشتراک بگذاریم. او با استفاده از خاطرات، شوخطبعی و دادههای علمی، اثری خواندنی و آموزنده خلق کرده است.
اطلس دل مجموعهای از 87 احساس و تجربه انسانی را بررسی میکند و به ما نشان میدهد که چگونه این احساسات، روابط و تصمیمات ما را شکل میدهند. براون توضیح میدهد که برخی از عواطف، مانند شرم، میتوانند در اشکال مختلف ظاهر شوند و تأثیرات متفاوتی بر افراد داشته باشند. او این موضوع را با مثالهای واقعی و تحقیقات علمی ترکیب میکند تا خواننده را به درکی عمیقتر از روان خود برساند. کتاب همچنین بر اهمیت همدلی، آسیبپذیری و نحوه برقراری ارتباط عاطفی تأکید دارد.
این کتاب برای افرادی مناسب است که به روانشناسی، خودشناسی و بهبود روابط شخصی علاقه دارند. اگر میخواهید احساسات خود را بهتر درک کنید، مهارتهای ارتباطیتان را بهبود ببخشید یا شناخت بیشتری از عواطف دیگران داشته باشید، اطلس دل منبعی ارزشمند خواهد بود. همچنین این کتاب برای مشاوران، روانشناسان و کسانی که در زمینه توسعه فردی فعالیت میکنند، بسیار مفید است.
عجیب است، شاید هم نه، که اکثر اعضای تیم رهبری فعلیام تجربهی زیادی در کار در رستورانها دارند. شاید همدیگر را جذب میکنیم، شاید هم من فقط عاشق توانایی کار سخت هستم. اگر در تیم ما کار کنید و یک بسته شکر را که روی زمین افتاده برندارید چون برداشتنش کار کس دیگری است، به درد ما نمیخورید.استرس و استیصال من را یاد دو اصطلاح رستورانی میاندازد که من و تیمم امروزه گاهی استفاده میکنیم: «توی علفها بودن» و «فیوزپراندن». آنوقتها اگر به آشپزخانه میرفتم و به یکی از پیشخدمتها میگفتم: «رفتهم توی علفها»، جواب میداد: «چی لازم داری؟» و ممکن بود بگویم: «لطف میکنی واسهی میزهای 2 و 4 نون ببری و واسهی میزهای 3 و 5 دوباره چای بریزی؟»توی علفها بودن و درآمدن از علفها برای همه در هر نوبت کاری رخ میداد. جزئی از کار بود و آدم یاد میگرفت کنترلش کند.اما رفتن به آشپزخانه و گفتن «فیوزم پریده» کلاً معنی دیگری داشت. آشپزخانه ساکت میشد. هیچکس نمیپرسید چی لازم داری. معمولاً یکی میدوید سمت جایگاه مهماندار تا بپرسد کدام میزها در آن نوبت مال تو بوده، چون در این حالت اصلاً فکرش را هم نمیکنند که خودت هم بدانی. مسئول آشپزخانه، که هیچوقت در موقعیت افتادن در علفها دخالتی نمیکرد، حالا سریع همهی برگههای مهمانهایت را بیرون میکشید تا ببیند چه خبر است و فوراً میزهایت را میداد به پیشخدمت دیگری.وقتی فیوزت پریده، میتوانی بروی بیرون یا توی سردخانه یا بروی دستشویی (و گریه کنی). هر کاری لازم باشد.انتظار میرود ظرف ده دقیقه آماده برگردی، اما در این ده دقیقه هیچ انتظاری ازت نمیرود. در آن شش سال، دو بار این اتفاق برایم رخ داد، هر دو بار بهواسطهی خستگی مفرطی بود که آخرِ سه نوبت کار پشتهمی سرم آمد که بهخاطر نزدیکبودن موعد پرداخت شهریه برداشتم. استرس افتادن توی علفهاست. استیصال فیوزپراندن.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir