به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
11 ٪
۳۲۰٬۰۰۰
۲۸۴٬۸۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید

کتاب‌های مشابه







آرمان عزیز









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «آرمان عزیز» نوشته مجید محمدولی، روایت‌هایی مستند از زندگی طلبه بسیجی شهید آرمان علیوردی است. این کتاب در 25 روایت از کودکی تا شهادت این شهید جوان در اغتشاشات سال 1401 تهران می‌پردازد. کتاب در 24 فصل منتشر شده و شامل روایت‌های مستند و جزئیات دقیق از زندگی و شهادت آرمان است. این اثر سی و چهارمین عنوان از مجموعه «بیستوهفتی‌ها» انتشارات 27 بعثت است و اولین کتاب از شهدای امنیت این نشر محسوب می‌شود. به طور کلی، «آرمان عزیز» کتابی مستند، تأثیرگذار و الهام‌بخش است که زندگی یک طلبه بسیجی را در شرایط بحرانی کشور به تصویر می‌کشد و از تلاش، ایمان و شهادت او روایت می‌کند. 

درباره کتاب آرمان عزیز

آرمان علیوردی متولد تیر 1380 در تهران بود که پس از یک سال تحصیل در رشته مهندسی عمران، به علاقه‌اش به درس‌های حوزه عمل کرد و از دانشگاه انصراف داد و وارد حوزه علمیه آیت‌الله مجتهدی شد. او در کنار تحصیل، در فعالیت‌های تبلیغی و بسیجی در یگان امام رضا (ع) سپاه محمد رسول‌الله تهران فعال بود. این کتاب زندگی آرمان را به صورت واقع‌گرایانه و بدون بت‌سازی روایت می‌کند و به تحولات شخصیتی او اشاره دارد که چگونه از یک جوان معمولی به طلبه‌ای متدین و ایثارگر تبدیل شد. آرمان در جریان اغتشاشات 1401 به دست اغتشاشگران ربوده، شکنجه و نهایتاً به شهادت رسید. رهبر معظم انقلاب نیز بارها از این شهید جوان تمجید کرده‌اند. در بخشی از کتاب شرح مأموریت و درگیری‌های آرمان در مقابله با اغتشاشگران و همچنین لحظات پایانی زندگی او به تصویر کشیده شده است که نشان‌دهنده شجاعت و ایثار اوست. شهید آرمان علیوردی به جهادگر و مربی توانمند تبدیل شد به دلیل چند عامل مهم: - رشد در محیط مسجد و بسیج که زمینه تربیتی و فرهنگی قوی برای او فراهم کرد و باعث شد از نوجوانی به فعالیت‌های جهادی و تربیتی علاقه‌مند شود. - علاقه و تصمیم او به ترک دانشگاه مهندسی عمران و ورود به حوزه علمیه برای پیگیری درس‌های دینی و فعالیت‌های معنوی که نشان‌دهنده تکلیف‌گرایی و تعهد عمیق او بود. - راه‌اندازی حلقه‌های تربیتی در مسجد و حوزه، و مسئولیت کانون تربیتی در حوزه علمیه که او را به مربی نوجوانان و جوانان تبدیل کرد. - مشارکت فعال و مستمر در گروه‌های جهادی مختلف، از امدادرسانی به سیل‌زدگان و زلزله‌زدگان گرفته تا کمک‌های معیشتی، که نشان‌دهنده روحیه خدمت و جهاد او بود. - سلوک معنوی قوی، از جمله نماز شب‌های مستمر و آرزوی شهادت که به رشد شخصیتی و انگیزه جهادی او کمک کرد. - روحیه تکلیف‌گرایی و مسئولیت‌پذیری که باعث شد حتی بدون داشتن سلاح و تجهیزات، برای دفاع از امنیت مردم به میدان برود و در مقابله با اغتشاشات حضور فعال داشته باشد. این عوامل در کنار هم باعث شدند آرمان علیوردی به یک جهادگر متعهد و مربی تاثیرگذار در فضای دینی و جهادی تبدیل شود.

خواندن کتاب آرمان عزیز را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

کتاب «آرمان عزیز» را به ویژه به این گروه‌ها توصیه می‌کنیم: - نوجوانان و جوانان 13 تا 25 ساله که به دنبال شناخت زندگی واقعی و مستند یک شهید بسیجی و جهادگر هستند و می‌خواهند از تجربه‌های معنوی و رشدی او بهره‌مند شوند. - علاقه‌مندان به کتاب‌های مستند و زندگینامه شهدا که به دنبال روایت‌های دقیق و مستند از زندگی و شهادت یک جوان متعهد می‌گردند. - کسانی که در حوزه‌های فرهنگی، دینی و تربیتی فعالیت می‌کنند و می‌خواهند با الگوگیری از زندگی شهید آرمان، در مسیر خودسازی و دیگرسازی گام بردارند. - افرادی که به دنبال درک بهتر فضای اجتماعی و فرهنگی دوران اغتشاشات سال 1401 و نقش مدافعان امنیت و بسیجیان در حفظ آرامش جامعه هستند. - مخاطبان عام که به دنبال داستان‌های واقعی و الهام‌بخش از ایثار، جهاد و شهادت در شرایط سخت کشور می‌باشند. کتاب به صورت روایت‌های مستقل تنظیم شده و هر روایت می‌تواند به صورت جداگانه خوانده شود، بنابراین برای کسانی که فرصت مطالعه طولانی ندارند نیز مناسب است.

در بخشی از کتاب آرمان عزیز می‌خوانیم 

چشممان به جاده و اطرافش بود که احساس کردیم به همان جایی رسیده‌ایم که صندل آرمان افتاده پیاده شدیم. با کمی جست و جو توانستیم صندل را پیدا کنیم. خواستیم به محل قرار با دوستان برگردیم که چشم آرمان به حمامی که آنجا ساخته بودند افتاد. پیشنهاد داد یک حمام درست و حسابی برویم. می‌گفت دیگر حمامی به این خوبی نصیبمان نمی‌شود. حمام خوب و تمیزی بود و دوش‌های زیاد با تجهیزات کامل داشت. یک بسته شامل شامپو صابون و حوله هم به زائران می‌دادند. رفتیم زیر دوش و حمام کردیم. آرمان زیر دوش مرتب داد میزد: «زوار محترم غسل زیارت حرم مطهر ابا عبد الله فراموش نشه » به او گفتم: «بابا همه فهمیدن چیه مرتب مثل پیام بازرگانی هی این جمله رو تکرار می‌کنی؟ » گفت: «غسل زیارت ثواب داره و مستحبه اگه کسی یادش رفته باشه و با صدای من به یاد غسل بیفته و انجام بده من هم توی ثوابش شریکم این بده؟ » از حمام خارج شدیم و پس از آن یک لیوان شربت آب لیموی تگری هم به ما دادند که خیلی چسبید. به سمت محل قرار با دو هم سفرمان راه افتادیم وقتی رسیدیم آن‌ها از دیرکردن ما گله داشتند. ماجرا را برایشان تعریف کردیم.

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه