به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







رستم و سهراب









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

داستان «رستم و سهراب» اثر ابوالقاسم فردوسی یکی از سراسر غم‌انگیزترین و اثرگذارترین روایت‌های شاهنامه و ادبیات حماسی ایران است؛ روایتی که نه ‌فقط برای بزرگسالان که برای نوجوانان و علاقه‌مندان به اسطوره و تاریخ ملی همواره منبع الهام، اندوه و شگفتی بوده است. داستان رستم و سهراب نه تنها یکی از ستون‌های استوار هویت حماسی و عاطفی ایرانیان است، بلکه برای هر کسی که دوست‌دار تامل در سرنوشت، قدرت، پدر و پسر و سرگذشت‌های تلخ انسانی است، خواندنی و آموزنده خواهد بود.

درباره کتاب «رستم و سهراب»

آغاز روایت: رستم، پهلوان بزرگ ایران، در یکی از سفرهایش با تهمینه، دختر شاه سمنگان، دیدار می‌کند. حاصل این دیدار پسری است به نام سهراب. تهمینه، بنا به وصیت رستم، نشانی از او را با خود نگه می‌دارد تا اگر فرزندش پسر بود، نشانه را بر بازویش ببندد. رشد سهراب: سهراب در نوجوانی به نیروی بازو و خرد، شبیه پدر است. بی‌آنکه پدرش را دیده باشد، سودای یافتن او را در سر دارد و از سر اشتیاق و غرور، با سپاه توران به سوی ایران روانه می‌شود. نبرد تراژیک پدر و پسر: در جنگی سهمگین، سهراب و رستم بی‌آنکه هم‌دیگر را بشناسند رو به ‌روی هم قرار می‌گیرند. بعد از دو رزم سنگین، رستم با نیرنگ و تجربه، سهراب جوان را شکست می‌دهد. در آخرین لحظه، با آشکار شدن نشانه‌ای که سهراب به بازو داشت، حقیقت فاش می‌شود. رستم با حسرت و پشیمانی درمی‌یابد که پسر خویش را غافل‌گیرانه کشته است. داستان رستم و سهراب یکی از معروف‌ترین مصادیق تراژدی در ادبیات جهان است؛ کشمکش سرنوشت، جهل، تقدیر و شکوه عاطفه پدر و پسر، این اثر را به الگویی کلاسیک برای بازآفرینی‌های متعدد بدل کرده است. پیامدهای تصمیم‌های شتاب‌زده، ارزش شناختن هویت و پیوندهای خانوادگی و اهمیت حکمت و پرسشگری حتی در بحبوحه غرور و نبرد، در ژرفای داستان نهفته است. این داستان تاکنون موضوع صدها بازنویسی، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، نقاشی، خوش‌نویسی و حتی مجسمه‌سازی قرار گرفته است. 

خواندن داستان «رستم و سهراب» را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

نوجوانان و جوانانی که می‌خواهند با روح اسطوره‌های ایرانی آشنا شوند و ارزش‌های انسانی را در قالب روایتی حماسی لمس کنند. علاقه‌مندان به ادبیات کلاسیک و فارسی، پژوهندگان فرهنگ و تاریخ ایران. مربیان و والدینی که در جست‌وجوی روایتی برای آموزش فضیلت، خرد و اندوه تراژیکِ سرنوشت‌اند. هنردوستانی که کنجکاو مشاهده تاثیر یک روایت بزرگ بر هنر ایران و جهان هستند.

در بخشی از کتاب «رستم و سهراب» می‌خوانیم

«به راه می‌نگرم. نه می‌ایستم و نه بازمی‌گردم. پرپیچ‌وخم است و پرفرازوفرود؛ همچون راه زندگی. اما من نه می‌ایستم و نه می‌گذارم مرا با خود به هر کجا که می‌خواهد ببرد. که اگر او را به خود واگذارم، هست و نیستم را بر باد می‌دهد و در پایان راه، پیش پای گرگ تیزدندانِ مرگ می‌اندازد. نه، باید افسار سرنوشت را آن‌گونه به دست گیرم که می‌خواهم - نه من در پیِ او- که او را از پیِ خود بکشانم. ژنده‌رزم فریاد می‌زند: «از این‌سو.» و سهراب به دنبال ژنده‌رزم پای در راهی می‌گذارد که مِه، پرده‌ای سپید بر آن کشیده است. پایان راه ناپیداست. پهلوان می‌کوشد گفته‌های مادر را به یاد آورد: «چون او را دیدی، یادگارش را نشانش بده و درود این زن تنها را به او برسان. بگو تهمینه سخت دلتنگ دیدار است. بگو تهمینه پسرش سهراب را به تو می‌سپارد که پهلوانی است درخورِ نام پدرش.» و سهراب به یاد می‌آورد که به مادر گفته بود: «او را می‌یابم و یک‌یک پرده‌های اندوه را از دل کنار می‌زنم. از روزهایی می‌گویم که در آرزوی دیدار او، در پسِ ابرهای ناامیدی پنهان شد و مثل برگ‌های زرد پاییزی بر باد رفت.»»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه