یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!
معرفی کتاب
داستان بلند دبستان ایثار به یادآوری های آزاده از جنگ ایران و عراق می پردازد و آن را از چشم یک کودک و دوستانش در مدرسه دخترانه ایثار می کاود ؛ بچه هایی که دست تاریخ آنها را خیلی زود با پرسش درباره ی نیستی و جاودانگی مواجه می سازد .
سال ها بعد از در میانه ی رویارویی غیر مستقیم ایران و اسرائیل ، آزاده باز هم با این پرسش روبه رو می گردد این بار هیات یک همسر و مادر. درکشاکش زندگی روز مره ، تحریم ، بمب و ترور از خود می پرسد که با اسکندر چه باید کرد ؟ چگونه می شود با خضر دیدار نمود و چشمه ی آب حیات بالاخره کجاست...
این کتاب در قالب ده فصل (پناهگاه ، خضر پیامبر زنده ، روضه ی حضرت فاطمه ، رقیه شدن و.....) تالیف شده است ، کتابی روان و خوانا مناسب گروه های سنی مختلف .
من و بابا حنیف اسم تو رو آزاده گذاشتیم . چون تو برخلاف ما یک انسان آزاد به دنیا آمده ای ،توی کشوری که هیچ شاهی به خاطر پدر و مادرش مملکتی رو به ارث نمی بره .
پس همه ی زندگی ات نشون بده که لیاقت هدیه ای که مردم به تو دادند رو داری. از آزادی ات مواظبت کن . در اندازه ی خودت . به شکل خودت. با همین دستای کوچیک قشنگت . همونطوری که از گل ها و درخت ها و عروسک ها و دفتر ها و خواهر و برادرت مواظبت میکنی.