داستان بلند دبستان ایثار به یادآوری های آزاده از جنگ ایران و عراق می پردازد و آن را از چشم یک کودک و دوستانش در مدرسه دخترانه ایثار می کاود ؛ بچه هایی که دست تاریخ آنها را خیلی زود با پرسش درباره ی نیستی و جاودانگی مواجه می سازد .
سال ها بعد از در میانه ی رویارویی غیر مستقیم ایران و اسرائیل ، آزاده باز هم با این پرسش روبه رو می گردد این بار هیات یک همسر و مادر. درکشاکش زندگی روز مره ، تحریم ، بمب و ترور از خود می پرسد که با اسکندر چه باید کرد ؟ چگونه می شود با خضر دیدار نمود و چشمه ی آب حیات بالاخره کجاست...
این کتاب در قالب ده فصل (پناهگاه ، خضر پیامبر زنده ، روضه ی حضرت فاطمه ، رقیه شدن و.....) تالیف شده است ، کتابی روان و خوانا مناسب گروه های سنی مختلف .
من و بابا حنیف اسم تو رو آزاده گذاشتیم . چون تو برخلاف ما یک انسان آزاد به دنیا آمده ای ،توی کشوری که هیچ شاهی به خاطر پدر و مادرش مملکتی رو به ارث نمی بره .
پس همه ی زندگی ات نشون بده که لیاقت هدیه ای که مردم به تو دادند رو داری. از آزادی ات مواظبت کن . در اندازه ی خودت . به شکل خودت. با همین دستای کوچیک قشنگت . همونطوری که از گل ها و درخت ها و عروسک ها و دفتر ها و خواهر و برادرت مواظبت میکنی.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir
کتاب را خوندم سبک داستانی نویسنده را دوست داشتم، فضای گفتگویی و روایی خیلی خوب در هم تنیده بود و خواننده را جذب میکنه واقعا
کتاب خوب و جالبی است درباره خاطرات بچه ها از جنگ. به موضوع بمباران مدارس توسط صدام هم می پردازد. اگر به خواندن دیدگاه بچه ها علاقمندید. این کتاب را توصیه میکنم.
کتابی بسیار خوب با داستانی جذاب و گیرا در مورد اتفاقات جنگ با روایتی خلاقانه که خواننده را در خود غرق می کند . و با خواندنش به مکان و زمان اتفاقات کشیده می شوی و با شخصیتها نزدیک می شوی و همزاد پنداری میکنی . بسیار پسندیدم
داستان خواندنی درباره خاطرات بچه ها از جنگ خصوصا خاطرات از حمله صدام به مدارس ایران.
داستانی جالب درباره ه بچه های بازمانده از جنگ ایران و عراق که خاطرات خود از بمباران مدارس را به یاد می آورند.