کتاب «برادر احمد: روایت حیات جهادی حاج احمد متوسلیان» اثری است به قلم علی اکبر مزدآبادی که به زندگی و فعالیتهای جهادی شهید احمد متوسلیان میپردازد. محتوای کتاب شامل شرح زندگی، مبارزات و نقش برجسته احمد متوسلیان در دوران دفاع مقدس و حوادث پس از آن است. نویسندگان با استفاده از مصاحبهها و منابع دست اول، تصویری دقیق و مستند از شخصیت و حیات جهادی این فرمانده شهید ارائه دادهاند. کتاب به بیان خاطرات، اقدامات نظامی و روحیه جهادی احمد متوسلیان میپردازد و نقش او را در دفاع از کشور و مقاومت در برابر دشمنان برجسته میکند. این اثر برای علاقهمندان به تاریخ جنگ ایران و عراق، پژوهشگران دفاع مقدس و کسانی که به زندگی شهدا و فرماندهان جهادی علاقهمندند، منبعی ارزشمند و الهامبخش است. کتاب «برادر احمد» به عنوان یکی از آثار مستند و تحلیلی درباره شهید متوسلیان، به تبیین ابعاد مختلف شخصیت و عملکرد او در مسیر جهاد و شهادت میپردازد.
در کتاب «برادر احمد»، مصاحبههایی انجام شده است که عمدتاً با افراد و شاهدان مرتبط با حیات و فعالیتهای حاج احمد متوسلیان صورت گرفته است. این مصاحبهها توسط نویسندگان و محققان در قالب تاریخ شفاهی جمعآوری شدهاند و شامل گفتوگوهای مستقیم با کسانی است که در جریان زندگی و عملیاتهای او نقش داشتند یا شاهد وقایع مهم بودند. بر اساس منابع موجود، مصاحبهها در این کتاب با افرادی مانند فرماندهان و رزمندگان، اعضای خانواده، و شاهدان عینی درگیر در عملیاتها و حوادث مربوط به حاج احمد صورت گرفته است. این افراد شامل کسانی هستند که در جبهههای جنگ، عملیاتهای دفاع مقدس، و فعالیتهای جهادی او نقش داشتند. همچنین، در این اثر، مصاحبهها با کسانی است که در روند نگارش و جمعآوری خاطرات نقش داشتهاند، و هدف اصلی آن ثبت و مستندسازی حیات و فعالیتهای حاج احمد متوسلیان از زبان شاهدان و نزدیکان او است. متأسفانه، نامهای مشخص یا لیست کامل شرکتکنندگان در مصاحبهها در منابع موجود ذکر نشده است، اما میدانیم که این مصاحبهها با افراد کلیدی و مرتبط با زندگی و عملیاتهای حاج احمد انجام شده است تا تصویر جامع و مستندی از او ارائه دهند. کتاب «برادر احمد - روایت حیات جهادی حاج احمد متوسلیان» بخشهایی از جنگ ایران و عراق را پوشش میدهد که عمدتاً به دوران دفاع مقدس و نقش حاج احمد متوسلیان در عملیاتها و رویدادهای مهم این جنگ اختصاص دارد. این کتاب به شرح زندگی جهادی و فرماندهی او در جبههها، خصوصاً در عملیاتهای کلیدی دفاع مقدس، میپردازد و تصویری مستند از حضور و فعالیتهای او در طول جنگ ارائه میدهد. با توجه به اینکه متوسلیان یکی از فرماندهان برجسته در جنگ ایران و عراق بود، کتاب بخشهایی از جنگ را که او در آن حضور داشته و نقش ایفا کرده است، مانند عملیاتهای جنوب کشور و مقاومت در برابر تهاجمات ارتش عراق، روایت میکند. همچنین به حوادث پس از جنگ و اسارت او اشاره دارد که بخشی از تاریخ جنگ و پیامدهای آن به شمار میرود. بنابراین، این کتاب بیشتر بر دوره دفاع مقدس و فعالیتهای نظامی و جهادی حاج احمد متوسلیان تمرکز دارد و بخشهایی از جنگ ایران و عراق را که به حضور و نقش او مربوط میشود، پوشش میدهد.
علاقهمندان به تاریخ دفاع مقدس و جنگ ایران و عراق که میخواهند با زندگی و نقش فرماندهان برجسته این دوران آشنا شوند. پژوهشگران و دانشجویان علوم نظامی، تاریخ و مطالعات جنگ که به دنبال منابع مستند و تاریخ شفاهی درباره فرماندهان جهادی و عملیاتهای دفاع مقدس هستند. خانوادهها و نسل جوان که میخواهند از زندگی و روحیه جهادی شهدا و فرماندهان بزرگ کشور الگو بگیرند و با ابعاد مختلف شخصیت حاج احمد متوسلیان آشنا شوند. فعالان فرهنگی و نویسندگان حوزه مقاومت و دفاع مقدس که به دنبال روایتهای ناب و خاطرات دست اول درباره شخصیتهای شاخص این عرصه هستند. عموم مخاطبانی که به مطالعه زندگینامههای مستند و روایتهای جهادی علاقهمندند، زیرا کتاب شامل خاطرات و روایتهایی است که برای اولین بار منتشر شده و تصویری واقعی و انسانی از حاج احمد متوسلیان ارائه میدهد. این کتاب به دلیل برخورداری از مصاحبههای دست اول و روایتهای دقیق، منبعی ارزشمند برای شناخت ابعاد مختلف شخصیت و فعالیتهای حاج احمد متوسلیان است و میتواند الهامبخش مخاطبان مختلف باشد.
من و جعفر نوری پایین ارتفاعات بودیم و قرار بود برویم برای بچهها از تدارکات غذا بگیریم. هنوز کسی از شهادت ولی جناب خبر نداشت، جز پزشکی که بالای سرش بود. همو خبر شهادت ولی جناب را به من داد و گفت: «صبح یکی از بچههاتون شهید شده! » گفتم: «تا اونجایی که بچهها خبر دادن، کسی طوریش نشده. » گفت: «چرا! من خودم اون رو جمع و جور کردم. » ولی جناب یک فشنگ را که داخل نخی بود به گردناش میانداخت. دکتر گفت: «علامتش هم اینه کهیه تیر فشنگ توی گردنش بود و قد کوتاهی هم داشت! » دیدم نشانهها درست است. برادر احمد که از عملیات برگشته بود، همراه چند تا از بچهها داخل انبار پادگان بود. رفتم سراغاش و خبر شهادت ولی جناب را دادم. عصبانی شد و به من توپید و گفت: «کی گفته شهید شد؟ هرکس گفته غلط کرده! » ظاهراً نمیخواست بقیه متوجه شوند. وقتی آمدیم بیرون، برادر احمد از علی میرکیانی پرسید: «ولی جناب کجاست؟ » به محض اینکه علی گفت: «بله! » برادر احمد بغضاش ترکید و گریهاش گرفت؛ علی و من و بقیه هم همینطور.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir