کتاب «در ستایش چربزبانی» نوشته ویلیس گات رگیر، اثری فلسفی و تحلیلی است که به بررسی دقیق و چالشبرانگیز مفهوم چاپلوسی میپردازد. این کتاب نشان میدهد که چاپلوسی صرفاً رفتاری فریبکارانه و منفی نیست، بلکه بخشی جداییناپذیر و پیچیده از تعاملات انسانی است که در طول تاریخ، از دربارهای پادشاهان تا محیطهای کاری امروزی، نقش مهمی ایفا کرده است. رگیر با استفاده از منابع تاریخی، فلسفی و روانشناختی، مکانیزمهای ظریف چاپلوسی، رابطه میان چاپلوس و مخاطب، و مرز باریک بین تحسین واقعی و ستایش فریبکارانه را بررسی میکند. او همچنین اخلاقیات چاپلوسی را واکاوی کرده و معتقد است که چاپلوسی زمانی اخلاقی است که با صداقت و هدف سازنده انجام شود. این کتاب با مثالهای جذاب و تحلیلهای دقیق، نشان میدهد چگونه چاپلوسی میتواند به عنوان یک هنر و مهارت در زندگی روزمره به کار گرفته شود. کتاب «در ستایش چربزبانی» برای کسانی که به موضوعات روانشناسی اجتماعی، فلسفه اخلاق، و روابط انسانی علاقه دارند، منبعی ارزشمند و تأملبرانگیز به شمار میآید.
حکما، فیلسوفان و معلمان اخلاق از همان کودکی به ما میآموزند که چاپلوسی رفتاری زشت است. اما آیا واقعاً همینطور است؟ ویلیس گات رگیر در کتاب «در ستایش چربزبانی» با استدلالهایی قوی نشان میدهد که این تصور نادرست است. در مسیر استدلالهای پیچیدهاش، او از گفتار و کردار فیلسوفان، حیوانات، شاعران، زنان، شاهان، وزرا، مشاوران، کودکان و فرماندهان بهره میگیرد و شاید برخلاف انتظار ما، ثابت میکند که همه ما به نوعی شیفته زبان نرم و چربزبانی هستیم. این زبان، پایه و اساس تمدن، ادبیات، سیاست، روابط روزمره و حتی احساس رضایت و سعادت دنیوی و اخروی ماست. ممکن است هنگام خواندن این کتاب، دلتان بخواهد به هر شکل ممکن ثابت کنید که این حرفها درست نیست. اما رگیر پیش از آنکه این دفاعیات ذهنی شما را بپذیرد، آنها را خلعسلاح میکند: اگر میخواهید به خودتان افتخار کنید و بگویید برخلاف تمام این دلایل، شما استثنایی هستید و نمونه نقض این ادلهاید، تلاش کنید. اما فراموش نکنید که بسیاری از معلمان اخلاق و شعرای منتقد رذائل اخلاقی، از جمله چاپلوسی، خود پر از مدایح تملقآمیز به حاکمان زمان بودهاند تا هم شعرشان ماندگار شود و هم معاششان تأمین گردد. شاید رگیر با نگاهی طنزآمیز قصد دارد اخلاق را تعلیم دهد؛ هرچند طنز او گرههای سخت اخلاق را باز میکند و زبان چربتری دارد که مانند ماساژوری، سختیهای تعلیمات خشک اخلاقی را نرم میکند. کتاب رگیر را میتوان راهنمایی برای اخلاق نو دانست. فرضیههایی را که باطل میکند کنار بگذارید و طرحی نو دراندازید. تمرین کنید، یاد بگیرید و از ترس نترسید. منتقدان را رها کنید؛ آنها آنقدر عبوساند که تنها به خودشان مینازند و زیر نقاب پاکدامنی پنهان شدهاند.
علاقهمندان به فلسفه اخلاق و روانشناسی اجتماعی که میخواهند نگاهی دقیق و چالشبرانگیز به مفهوم چاپلوسی داشته باشند و ابعاد تاریخی، فلسفی و روانشناختی آن را بشناسند. کسانی که در حوزه مدیریت، سیاست، روابط انسانی و بازاریابی فعالیت میکنند و میخواهند با شناخت بهتر مکانیزمهای چاپلوسی، از این رفتار انسانی به شکل اخلاقی و مؤثر بهره ببرند. خوانندگانی که به مطالعه تاریخ و فرهنگ تعاملات انسانی علاقهمندند و میخواهند بدانند چگونه چاپلوسی از دربارهای پادشاهان تا محیطهای کاری امروزی نقشآفرینی کرده است. پژوهشگران و دانشجویان رشتههای فلسفه، جامعهشناسی و علوم رفتاری که به تحلیل رفتارهای پیچیده انسانی و نقش آنها در ساختارهای اجتماعی علاقه دارند. همچنین این کتاب برای کسانی که به مطالعات بینرشتهای فلسفه، روانشناسی و فرهنگ علاقهمندند، منبعی جذاب و تأملبرانگیز است. کتاب با تحلیلهای دقیق، مثالهای تاریخی و فلسفی، و نثری روان، خواننده را به تأمل در نقش چاپلوسی در زندگی روزمره دعوت میکند و نشان میدهد چگونه میتوان این رفتار را به عنوان یک هنر و مهارت اخلاقی به کار گرفت.
«تمجید چه زمانی ستوده است و چه زمانی نیست؟ حاکمان ستمگر آنقدر کشته مرده تمجید هستند که استادیومی پر از تمجیدگو میخواهند اما تمجید زوری به ناله و زاری پهلو میزند. تمجید داوطلبانه از جنسی است که اغلب مردم قدرش را میدانند. سه قسم تمجید داریم: 1) تمجید بیاختیار از کسی که استحقاقش را دارد. این قسم تمجید قیمتی است و فتّوفراوان؛ در اولین قرارها، بعد از تعمیر خانه و شعرخوانی در مدرسه و در سخنرانیها و رویدادهای ورزشی اتفاق میافتد. 2) تمجید آماده از کسی که استحقاقش را دارد. تمجید در مراسم فارغالتحصیلی، بازنشستگی و مراسم مذهبی را بادقت تمرین میکنند. چنین تمجیدی میتواند به غَرّایی ارکستر و دسته خوانندگان باشد. 3) تمجید بیاختیار یا آماده از کسی که استحقاقش را دارد یا ندارد، بهقصد اینکه در عوض چیزی گیر تمجیدکننده بیاید. این یعنی چاپلوسی. قاعده 1: تمجیدی چاپلوسی است که جویای پاداش باشد. سر راجر لسترینج میگفت: «منفعت یا امنیت دو غایت اصلی چاپلوسی هستند» اما هر چاپلوسیای از سر حقهبازی یا تطمیع نیست؛ چاپلوس اغلب اوقات چیزی بیش از محبوبیت و توجه نمیخواهد. همه چاپلوسیها از سر خودخواهی نیستند؛ پدرومادر به خاطر فرزندشان چاپلوسی میکنند و دوستان به خاطر دوستان. فقط پخمهها هستند که چاپلوسی را بیارزش میدانند. برعکس، چاپلوسی قیمتی دارد و اگر خیلی خوب ادا شود، ممکن است قیمتش هم بالا برود. ویلیام هَزْلیت نوشت: «چاپلوسی و فرمانبرداری مثل هر کالای دیگری فروختنی هستند، قیمتی دارند و نمیشود با بهانههای واهی دریافتشان کرد.» فرزانه بزرگ یونانی، پلوتارک، انگشت روی اصل مطلب میگذارد: «چاپلوس به وسیله انبساط خاطر اغوا میکند و همّوغمی جز انبساط خاطر ندارد.» قاعده 2: تمجید باید لذتبخش باشد. اگر لذتبخش نباشد، قیلوقال است. چاپلوسی غرّا میتواند چنان لذتبخش باشد که بیرودربایستی چاپلوسی تلقی شود و با این حال لذتبخش هم باشد. چاپلوسهای غرّا شنوندگان حواسجمع را مغتنم میشمارند؛ فرمانروایان مقتدر از تمجید علنی لذت میبرند. در لذتبخشترین موقعیت، چاپلوس از صمیم قلب شنونده را تحسین میکند، مشعوفش میکند، سایر مصاحبان را مشعوف میکند، مشعوف میشود که رقبا را از پا انداخته است و چیزی عایدش میشود؛ هلهلهای، ترفیعی، لطفی، تمجید متقابلی. سفره چاپلوسی اعیانی است.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir