به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
11 ٪
۵۰٬۰۰۰
۴۴٬۵۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید

کتاب‌های مشابه







آخرین روز جنگ









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

گاهی ملتی که در وسط میدان جنگ و مقاومت زندگی می‌کنند؛ مقاومت و پایداری جزئی از زندگی عادی آن‌ها می‌شود درصورتی‌که همان اتفاق از نگاه نویسنده‌ای بیرون از این جامعه یک حماسه و یک رمان و یک داستان بزرگ است. در داستان‌های موجود مربوط به جنگ 33 روز لبنان آنچه بیشتر بر آن تمرکز شده؛ داستان‌های قهرمانی و ایستادگی با نگاهی مردانه است و شاید به این جنگ از نگاه زنانه کمتر پرداخته شده باشد.
 آنچه در کتاب آخرین روز جنگ می‌خوانیم فقط روایت زندگی یکی از مردم مقاوم در جنگ 33 روزه است، خاطرات زنی که در جنگ 33 روزه در روستای خود باقی‌مانده است و جنگ را با نگاه یک همسر و یک مادر و از پشت پنجره‌های خانه و زیر باران گلوله و صدای شنی‌های تانک و جنگنده‌ها دنبال می‌کند. خاطراتی که به ما کمک می‌کند در شرایطی که بیشتر شناخت ما از این جنگ حاصل تحلیل‌های سیاسی و کتاب‌های علمی و بررسی‌ها و پژوهش‌های سیاسی است، با جزئیات زندگی مردم عادی در جریان این جنگ و مقاومت آشنا بشویم.

درباره کتاب آخرین روز جنگ

اسرائیل غدهٔ سرطانی جهان امروز است. دولت‌های آمریکا و انگلیس با تمام ادعاهایی که در زمینهٔ حقوق بشر دارند، به همراه حامیان اروپایی خود رأی‌های مطلوب را در سازمان ملل به دست می‌آورند و باگذشت بیش از یک قرن از اشغال فلسطین و تخریب کشورهای منطقه، روزبه‌روز بیشتر خط‌قرمزها را رد می‌کنند. جنگ سی و سه‌روزه یکی از روشن‌ترین نمونه‌های جنایت و قساوت دولت اسرائیل است که طی آن به بهانهٔ آزادی اسرای خود، به روستاهای جنوبی لبنان و شهر بیروت حمله کرد.
در این زمینه هنوز آثار فرهنگی بسیاری باید خلق شود؛ اما یکی از کتاب‌هایی که تا امروز توانسته حقّ مطلب را ادا کند، کتاب «آخرین روز جنگ» است. عموم داستان‌هایی که از جنگ می‌خوانیم، روایتی مردانه از سربازانی است که در صحنه نبرد حضور داشته‌اند؛ اما رشادت این جنگاوران نباید باعث غفلت از ایثار زنانی شود که پابه‌پای آن‌ها در پشت‌صحنه حضور دارند و اجر صبر و حمایتشان، کمتر از شهدای جنگ نیست. این کتاب را یکی از همین زنان نوشته؛ روایت زنی که همسرش، یکی از قهرمانان جنگ سی و سه‌روزه لبنان، به‌محض اعلام لغزش‌های سیاسی در اخبار، و احساس پیش‌لرزه‌های جنگ، بند پوتین‌هایش را سفت می‌کند و به میدان می‌رود. حالا این مادر و همسر تنها باید بدون حامی و پشتیبان بار سنگینی را به دوش بکشد که می‌داند صبر بسیاری طلب می‌کند. این روایت مملو از احساسات و عواطف زنانه است و قصهٔ ایستادگی جانانه مردم لبنان را به زیباترین شکل روایت می‌کند؛ داستانی که در آن بی‌رحمی نیروهای اسرائیل را حتّی به نسبت به بچه‌های کوچک احساس می‌کنیم و از سمت دیگر، کوچک‌ترین لرزشی در قلب و ایمان مردم لبنان شاهد نیستیم. این کتاب را «رقیه کریمی» از زبان زنی نقل می‌کند که با جان و مال و تمام دارایی‌اش به همراه هزاران انسان شجاع دیگر، در برابر دشمن ایستاد و آزادگی عاشورایی را نه به حرف و شعار که به عمل برآورده کرد.

در بخشی از متن کتاب «آخرین روزهای جنگ» می‌خوانیم

دست بردم و از گوشه پرده نگاه بیرون کردم. راحت می‌شد از پشت پرده تانک‌هایشان را دید. حالا دل‌شوره به جانم افتاده بود. یک‌لحظه دیدم که انگشتانم می‌لرزد. این که با تانک به روستا آمده باشند چه معنی داشت؟ یعنی روستا سقوط کرده؟ حالا چه اتفاقی برای ما می‌افتاد؟ هر لحظه منتظر بودم که در خانه را با لگد بشکنند و لوله سلاحشان را رو به سینه ما نشانه بروند این یعنی اسیر می‌شدیم. حتی فکرش هم دلم را می‌لرزاند. کاش می‌دانستم بیرون این خانه این جنگ لعنتی دارد به کدام سمت می‌رود. این تانکها چکار می‌کنند در روستا. باتری رادیو هم که تمام شده بود و دیگر نمی‌دانستیم چه خبر است. کار از تو سری زدن به رادیو هم گذشته بود. حالا ما بودیم و بی‌خبری و جنگی که تمام عالم آن را دنبال می‌یکرد و ما در وسط آن از جزئیاتش بی‌خبر بودیم

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه