کتاب در اهمیت پرسیدن نوشته الکساندرا کارتر، به تأثیر پرسشگری در دنیای امروز پرداخته و نشان میدهد که چگونه سؤال کردن میتواند بهعنوان ابزاری قدرتمند برای پیشرفت فردی، اجتماعی و حرفهای مورد استفاده قرار گیرد. کارتر در این کتاب با تحلیل فلسفی و روانشناختی، نشان میدهد که پرسشها میتوانند مسیرهای جدیدی را در تفکر، یادگیری و ارتباطات ایجاد کنند. این کتاب بهویژه برای افرادی که به دنبال بهبود مهارتهای ارتباطی و تفکر انتقادی خود هستند، بسیار مفید است.
در در اهمیت پرسیدن، الکساندرا کارتر به این پرداخته است که چگونه پرسیدن، از یک عمل ساده تبدیل به یک مهارت پیچیده و اثرگذار میشود. او بهویژه بر این نکته تأکید میکند که در دنیای امروز، پرسیدن نهتنها برای دریافت اطلاعات بلکه برای تحریک خلاقیت، حل مسائل و تقویت روابط انسانی اهمیت دارد. کارتر در این کتاب به انواع مختلف سوالات، از جمله سوالات باز، بسته، و چالشی اشاره میکند و نحوه استفاده از آنها در موقعیتهای مختلف را توضیح میدهد.
یکی از بخشهای مهم کتاب، تحلیل این موضوع است که چگونه پرسیدن میتواند باعث تغییر در نگرش و تفکر ما نسبت به مسائل پیچیده شود. کارتر از مثالهای واقعی استفاده میکند تا نشان دهد که پرسشها میتوانند به ما کمک کنند تا به پاسخهای متفاوتی برسیم و از دام کلیشهها و تفکر سطحی رهایی یابیم.
در ادامه، کارتر توضیح میدهد که پرسشگری میتواند در ایجاد ارتباطات مؤثر و ارتقای سطح همکاری در محیطهای کاری نیز نقش مهمی ایفا کند. پرسشها به مدیران و رهبران کمک میکنند تا تیمهای خود را به سمت حل مشکلات و بهبود فرآیندها هدایت کنند.
کارتر همچنین به این نکته اشاره میکند که بسیاری از ما از ترس قضاوت یا اشتباه پرسش نمیکنیم و در نتیجه فرصتهای زیادی را از دست میدهیم. او از خوانندگان میخواهد تا این ترس را کنار بگذارند و با اعتماد به نفس بیشتر سوالات خود را مطرح کنند.
کتاب در اهمیت پرسیدن برای طیف وسیعی از مخاطبان مفید است. افرادی که در زمینههای مختلف شغلی و حرفهای به دنبال بهبود مهارتهای ارتباطی و حل مسائل پیچیده هستند، میتوانند از این کتاب بهرهمند شوند. همچنین این کتاب برای دانشجویان، مدیران، مربیان و معلمان که میخواهند در فرآیند یاددهی و یادگیری خود از قدرت پرسش بهرهبرداری کنند، بسیار مناسب است. علاوه بر این، افرادی که به رشد شخصی و بهبود تفکر انتقادی خود علاقهمندند، با خواندن این کتاب به ابزاری مفید برای تغییر نگرش خود در مورد پرسشها دست خواهند یافت.
کتاب کارتر بهویژه برای کسانی که در محیطهای کاری یا تحصیلی مشغول به فعالیت هستند و به دنبال ایجاد تغییرات مؤثر در نحوه تفکر و ارتباط با دیگران میباشند، یک راهنمای عالی محسوب میشود.
«مای زو وارد فروشگاه بلومینگدیلز شعبهٔ نیویورک شد و لحظهای را صرف فکر کردن به چشماندازها، صداها و رایحهها کرد. سالها پیش، او در نقش مشتری از این درها وارد فروشگاه شده بود. اما امروز یک کارفرما بود.مای در سال 1991، بعد از اشتغال در بانک جهانی و کارآموزی در نقش دیپلماتی چینی، از چین به آمریکا مهاجرت کرد. او به لطف تحصیلات سیاسیاش توانست به آمریکا بیاید؛ تحصیلاتی که نهتنها دروس زبان انگلیسی، بلکه دورههای هنر رنسانس و ساعتها گشتوگذار در فروشگاههای لباسی را شامل میشد که به یکباره کنار مدرسهٔ راهنماییاش سبز شده بودند. مای با تمام وجود به هنر و مُد علاقه داشت. اما هیچ تجربهٔ مرتبطی در این زمینه نداشت و به کاری نیاز داشت که بتواند خرجش را درآورد. برای همین در شرکت تجهیزات پزشکی آمریکایی مشغول شد که به بیمارستانهای چینی تجهیزات صادر میکرد. شغل کسلکنندهای بود، اما میتوانست با آن قبضهایش را بپردازد.خیلی اتفاقی شرکتش برای او داخل هتلی در نیویورک و کنار فروشگاه بزرگِ بلومینگدیلز اتاق گرفت. مای میدید در ساعتهای بیکاریاش اطراف فروشگاه بلومینگدیلز میچرخد و با حسرت به اجناس فروشگاه نگاه میکند. از مُد فوقالعادهای که در لباس زنان داخل فروشگاه میدید حیرت کرده بود، اما وقتی داخل فروشگاه لوازمخانگی شد، فضای متفاوتی را دید. آن حس مُد و فشنی که در بقیهٔ بخشهای بلومینگدیلز نفوذ کرده بود در بخش لوازمخانگی دیده نمیشد؛ از نظر مای انگار بیشترشان در چند دههٔ قبل گیر کرده بودند و مثل «کاغذدیواری خانهٔ مادربزرگها» بودند. او به گای راز از رادیوی عمومی گفت هدفش کم کردن «شکاف بین خونه و مُد» بود.اولین قدمش این بود که با جایی دربارهٔ کالاهای خانگی مذاکره کند تا بتواند به بهترین نحو ممکن نام خود را سر زبانها بیندازد. مای بعد از ارزیابی امکانات تجاری مختلف، تصمیم گرفت روی شمعهای عطری تمرکز کند. تحقیق کرد و فهمید اگر شمعها ظاهر و رایحهٔ عالی داشته باشند، مردم نهفقط برای تعطیلات که برای تمام سال آنها را میخرند.اما اول، باید میفهمید چطور شمع درست کند.پس قدم بعدیاش این بود که با آزمون و خطا تجربه کسب کند. پیش یکی از فروشندههای عطرِ نیوجرسی رفت تا یاد بگیرد چطور عطرها را با پارافین مخلوط کند و بعد چندین هفته را صرف آزمایش شمعها در زیرزمینش کرد. از قوطیهای سوپ کمپبل برای قالب استفاده کرد و آزمایشی عطرها را به آنها افزود. یک روز موقع آزمونهایش، فراموش کرد مادهٔ شیمیایی را که باعث مخلوط شدن روغن و پارافین میشد اضافه کند. برای همین وقتی شمع را از قالب درآورد، به خاطر نبود این مادهٔ شیمیایی، ظاهر متفاوتِ فسیلمانند یا قدیمی پیدا کرده بود. او تصمیم گرفت این اشتباه را بخشی از برند تجاری شمعهایی بکند که سال 1994 راهاندازی کرد: شرکت شمعسازی خلیج چساپیک.قدم بعدیاش این بود که با مغازهها مذاکره کند. مای به من گفت: «اینکه قدمها رو بهنوبت برداری خیلی مهمه. من شمعهام رو به مغازههای پدر و مادرها میفروختم، چون خبر داشتم اونها برای اینکه در برابر فروشگاههای زنجیرهای بزرگ زنده بمونن باید ترفندهای روز رو خیلی خوب بشناسن. میدونستم باید از چیزی که اونجا یاد گرفتم استفاده کنم. با این کار میتونستم هروقت آمادگی داشتم، قدم بعدی رو بهسمت فروشگاههای بزرگ بردارم.»مای با تکیه بر موفقیت محلیاش، به فروشگاه بلومینگدیلز رفت و با ارتباط برقرار کردن با دستیارهایی که جواب تلفن میدادند، کارش را شروع کرد. هر بار که به آنها زنگ میزد یا به دیدنشان میرفت، از آنها دربارهٔ خودشان میپرسید: قبل از این کارشان کجا زندگی میکردند، چهچیزی باعث شد بخواهند درزمینهٔ مُد کار کنند. بالاخره توانست با استفاده از همین جذابیت و سماجتش شمارهٔ خریداری را که تصمیم میگرفت برای بلومینگدیلز چه محصولاتی سفارش دهند از آنها بگیرد. خریدار فوراً عاشق شمعهای مای شد و آنها را برای فروش در همان فروشگاههای بلومینگدیلزی خرید که مای با افرادش ارتباط داشت.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir