کتاب کان لمیکن با لحن طنز امیرعلی نبویان در دوازده فصل، قصهٔ حکومت دو برادر به نامهای تام و جری را بر جزیرهٔ استرایک در مکانی ناشناخته و دورافتاده روایت میکند. در طول جنگجهانی دوم بهعنوان منطقهای راهبُردی، آماج حملات متحدین و متفقین و محلی تمرینی برای آزمودن بمبها قبل از بهکارگیری آنها بوده. به همین ترتیب، آمریکاییها قبل از بمباران هستهای ژاپن، نوعی بمب میکروبی را در این جزیره آزمایش کردند. نتیجهٔ این بمب نه ویرانی و نه کشتوکشتار، بلکه بروز یک بیماری عجیب بود به نام نفخ نافرمان! این بیماری عامل مرگ آدمهای زیادی در این جزیره، از جمله پادشاه شد. قصهٔ کتاب کأنلمیکن در روز تاجگذاری پسر بزرگ پادشاه، تام که فقط چند دقیقه از برادر دوقلوی خود جری بزرگتر است، شروع میشود.
راویِ داستان در چند جای کتابِ کأنلمیکن، «تاریخ» معرفی شده؛ آن هم تاریخی که به دست شکستخوردگان نوشته شده و تاریخچهٔ استرایک را تشریح میکند. بعد از اتمام جنگجهانی دوم، استرایک دیگر مورد حملهٔ کشورها قرار نگرفت و به دست فراموشی سپرده شد. اهالی استرایک نه پاسپورت دارند و نه میتوانند به جایی سفر کنند. تمام هموغم تام و اهالی جزیره برقراری ارتباط با دیگر کشورها و بهدستآوردن استقلال رسمی استرایک است، درحالیکه کشورهای دیگر نه استرایک را بهعنوان خاک خود میپذیرند و نه استقلال آن را به رسمیت میشناسند. اما این کشورها از وجود یک چیز در این جزیره بیخبرند؛ اتاق کهربا، اتاقی ساختهشده از صدها هزار قطعهسنگهای باارزشی مثل طلا و یاقوت و زمرد و یشم و عقیق که حدود 250 میلیون دلار میارزد! حالا در شب تاجگذاری تام، فرصتی پیشآمده تا جری با وزیر امور خارجهٔ دولت استالین، آقای ویاچسلاو مولوتُف، در یک کشتی تفریحی در آبهای لهستان دیدار کند و با خبری خوش به دربار بازگردد، اما درست لحظهٔ امضای تفاهمنامه، بیماری نفخ نافرمان بر او غلبه میکند و همهٔ امید و آرزوهای استرایک را بر باد میدهد؛
اگر به داستانهای طنز علاقه دارید، اثر حاضر انتخابی مناسب برای شماست. کتاب کأنلمیکن قصهای سیال و روان است که لحن طنز در همهٔ کلمات آن جریان دارد. این کتاب با درونمایهٔ سیاسیاجتماعی و استفادهٔ هوشمندانه از مکانی تخیلی، نقدهای خود را بر سیاستهای حاکم بر دنیا عنوان میکند. البته امیرعلی نبویان معتقد است این داستان هیچ اعتبار جامعهشناسی و روانشناسی ندارد و صرفاً حاصل تجربیاتی از تاکسیسواریهای نگارنده در جهت سرگرمکردن خوانندگان است.
جاهای دیگر دنیا را نمیدانم؛ ولی در استرایک امید میتواند سه خاصیت داشته باشد: نخست اینکه تصویرکردن یک آیندۀ روشن، خودبهخود انسان را به تلاش و حرکت ترغیب میکند. دوم باعث میشود یک توفیق هرچند کوچک هم به دهان آدم خیلی مزه بکند. این مکمل اولی و معنای امیدوارتر شدن است! و یعنی تلاش و حرکت بیشتر برای رسیدن موفقیتهای بزرگتر؛ چیزی شبیه شکلگیری یک بهمن عظیم که منتها مسیرش رو به صعود و تعالی است و اما سومی... به قول تنها مجری ‘رادیو استرایک’ که به حد کفایت ننر، کلهپوک، بیادب و درعینحال مملو از احترامگذاشتنهای جعلی بهدردنخور است: امید ‘حال دل’ مردم را خوب میکند.
برای ‘حال دل خوب’ تعریف دقیقی در هیچ لغتنامهای موجود نیست؛ اما اگر بخواهیم بهزور یک معنی مشخص برایش بتراشیم باید بگوییم: ‘حالِ دلِ خوب’ عبارت است از یک حالتی که وقتی در قلب واقع میشود، آدمی مرغِ ‘خودش’ را غاز میبیند، و همه چیز خوشرنگتر از همیشه، دماغش چاقتر، خودش لاغرتر و کلاً زندگی بدون آنکه درواقع تغییر خاصی کرده باشد، دلانگیزتر به نظرش میرسد.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir