کتاب نوبت من، نوشته علی باباجانی با تصویرگری محسن محمد میرزایی، دومین جلد از مجموعه قصه‌های آن مرد بزرگ است که توسط انتشارات به نشر منتشر شده است. این مجموعه، داستان‌هایی کوتاه و جذاب درباره زندگی و منش امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) و خانواده ایشان را برای کودکان روایت می‌کند. هدف این مجموعه، انتقال نکات اخلاقی و درس‌هایی ارزشمند از رفتار امام به کودکان در قالبی داستانی و خاطره‌گونه است.

درباره کتاب نوبت من

داستان‌های کتاب با زبانی ساده و کودکانه به گوشه‌هایی از زندگی امام خمینی می‌پردازند و نشان می‌دهند که چگونه رفتارهای روزمره و محبت‌آمیز ایشان حتی بر اطرافیان کوچک و کودکان تأثیرگذار بوده است. در هر قصه، یک نکته اخلاقی یا رفتاری برجسته می‌شود که از منش و سیره امام الهام گرفته شده است.
در یکی از بخش‌های کتاب، کودکی که خاطره‌ای از برخورد امام خمینی را در ذهن دارد، لحظه‌ای گرم و صمیمانه با ایشان را به یاد می‌آورد. او که دل‌بسته محبت پدربزرگ مهربانش است، حتی از یک شوخی کوچک و آرام امام نیز تأثیر می‌گیرد و آرزو می‌کند که دوباره او را ملاقات کند تا این لحظات تکرار شود.
این داستان‌ها با تکیه بر خاطرات واقعی، به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که کودکان با مفاهیمی چون محبت، احترام، و مهربانی آشنا شوند و الگوهایی ارزشمند برای رفتار خود پیدا کنند.تصویرگری کتاب توسط محسن محمد میرزایی با استفاده از طرح‌هایی جذاب و کودک‌پسند انجام شده است که درک داستان را برای مخاطبان خردسال آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌کند. علی باباجانی نیز با نثری ساده و صمیمانه، قصه‌هایی را نوشته که به‌خوبی با دنیای کودکان ارتباط برقرار می‌کند و پیام‌های اخلاقی را به‌آرامی در ذهن آن‌ها حک می‌کند.

خواندن کتاب نوبت من را به چه کسانی توصیه می‌کنیم

نوبت من برای کودکان گروه سنی دبستان مناسب است و می‌تواند برای والدین و مربیانی که به دنبال معرفی الگوهای اخلاقی و تربیتی به کودکان هستند، انتخابی ارزشمند باشد. این کتاب نه‌تنها خاطرات امام را به زبانی کودکانه بیان می‌کند، بلکه مفاهیم اخلاقی عمیقی را نیز به نسل‌های جدید منتقل می‌سازد.

در بخشی از کتاب نوبت من می‌خوانیم:

دستم را روی صورتم گذاشتم. صورتم گرم بود. یک‌جوری بود. یاد امام افتادم. وقتی که رفته بودم پیشش، با دست خیلی آرام به صورتم زد. شوخی بود. حالا هم دستم روی صورتم است. باز هم یاد امام هستم. با خودم گفتم: «این دفعه که بروم پیش پدربزرگ مهربانم، یک کاری می‌کنم که محکم‌تر بزند»