به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







اتاقی با یک چشم‌انداز









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «اتاقی با یک چشم‌انداز» نوشته ادوارد مورگان فورستر، رمانی عاشقانه و اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم در انگلستان و ایتالیا رخ می‌دهد. داستان درباره دختری جوان به نام لوسی هانیچرچ است که همراه با عمه‌اش شارلوت به فلورانس ایتالیا سفر می‌کند. آن‌ها در پانسیونی اقامت می‌کنند و در ابتدا به خاطر نداشتن اتاقی با چشم‌انداز رود آرنو ناراضی‌اند. این موضوع باعث آشنایی آن‌ها با جورج امرسون و پدرش می‌شود؛ دو مردی با نگرش‌های آزاداندیشانه که برخلاف عرف خشک و محافظه‌کار جامعه انگلیسی رفتار می‌کنند. لوسی به تدریج به جورج علاقه‌مند می‌شود اما تلاش می‌کند این احساس را سرکوب کند، چون با انتظارات جامعه و نامزد رسمی‌اش در انگلستان در تضاد است. داستان با سفر لوسی به رم و بازگشت او به انگلستان ادامه می‌یابد، جایی که نامزدش بار دیگر از او خواستگاری می‌کند و لوسی پذیرا می‌شود، اما این ازدواج او را خوشحال نمی‌کند. حضور دوباره جورج در زندگی لوسی، او را به سوی کشف هویت واقعی و آزادی شخصی سوق می‌دهد. رمان «اتاقی با یک چشم‌انداز» نقدی است بر ساختارهای خشک فرهنگی و مردسالارانه جامعه آن زمان و به موضوعاتی مانند خودشناسی، آزادی فردی، تضاد میان احساسات و انتظارات اجتماعی می‌پردازد. فضای داستان با توصیف‌های دقیق از مناظر ایتالیا و زندگی اجتماعی انگلیسی‌ها همراه است و لحنی طنزآمیز دارد که ریاکاری و محدودیت‌های طبقاتی را به چالش می‌کشد. این کتاب یکی از آثار کلاسیک ادبیات انگلیسی است که بارها به صورت فیلم، تئاتر و سریال اقتباس شده و برای علاقه‌مندان به داستان‌های عاشقانه، نقد اجتماعی و سفرهای درونی بسیار مناسب است.

خواندن کتاب «اتاقی با یک چشم‌انداز» را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به ادبیات کلاسیک و رمان‌های عاشقانه-اجتماعی که می‌خواهند داستانی درباره کشمکش‌های درونی، خودشناسی و آزادی فردی در بستر جامعه‌ای محافظه‌کار و طبقاتی بخوانند. کسانی که به مطالعات اجتماعی و نقد فرهنگی علاقه دارند و می‌خواهند با نگاهی طنزآمیز و ظریف به ساختارهای خشک اجتماعی و مردسالاری در انگلستان اوایل قرن بیستم آشنا شوند. مخاطبانی که به داستان‌های سفر و تحول شخصیت علاقه‌مندند و دوست دارند با فضاسازی‌های زیبا و توصیف‌های دقیق از مناظر ایتالیا همراه شوند. خوانندگانی که دنبال اثری با مضامین عمیق درباره مبارزه برای آزادی شخصی، عشق و تضاد میان احساسات و انتظارات جامعه هستند. کسانی که به آثار ای. ام. فورستر علاقه دارند و می‌خواهند یکی از شاخص‌ترین رمان‌های او را مطالعه کنند که در فهرست صد رمان برتر انگلیسی‌زبان قرن بیستم جای دارد. این کتاب با نثری گیرا و طنزآمیز، داستانی تأمل‌برانگیز درباره روابط انسانی و تغییرات اجتماعی ارائه می‌دهد و برای خوانندگانی که به دنبال تجربه‌ای ادبی و فلسفی در قالب داستانی جذاب هستند، بسیار مناسب است.

در بخشی از کتاب «اتاقی با یک چشم‌انداز» می‌خوانیم

«لوسی تماشایش کرد که آهسته و بی‌صدا از پله‌ها رفت و هم‌زمان سایهٔ نرده چون بال پرنده‌ها بر چهرهٔ لوسی کشیده شد. سسیل در پاگرد با اغماض و انکار نفس، قرص و استوار، ایستاد و با شکوهی دریادماندنی به لوسی نگاه کرد. سسیل به‌رغم بافرهنگ‌بودنش، در دل زاهد بود و در عشقش آن‌چه بیش از هر چیز به شخصیتش نزدیک بود، همین دست‌شستن از عشق بود. لوسی هرگز نمی‌توانست ازدواج کند. میان تلاطم روحش، این باور قرص مانده بود. سسیل به او باور داشت. لوسی هم می‌بایست روزی خودش را باور می‌کرد. باید یکی از آن زنانی می‌شد که خودش آن‌قدر صریح و آشکار تحسینشان کرده بود، زنانی که به آزادی اهمیت می‌دهند نه به مردها. باید فراموش می‌کرد که جورج عاشقش بود، که جورج از دریچهٔ ذهن او فکر کرده و این رهایی شرافتمندانه را برایش به کف آورده بود، که جورج به، چه بود؟، دل تاریکی رفته بود. چراغ را خاموش کرد. فکرکردن، یا حتی در این باب، احساس‌کردن فایده‌ای نداشت. از تلاش برای درک‌کردن خود دست برداشت و به خیل عظیم سپاهِ شب‌زدگان پیوست؛ کسانی که نه از دل و نه از مغزشان پیروی نمی‌کنند و صرفاً با شعار به‌سمت تقدیرشان می‌روند. سپاهی آکنده از مردمان پرهیزکار و خوشایند که همگی در برابر تنها دشمنی که مهم است تسلیم شده‌اند... دشمنِ درون. همگی در پیشگاه عشق و حقیقت مرتکب گناه شده‌اند و تلاششان در جست‌وجوی فضیلت عبث خواهد بود. با گذشت سالیان، همگی نکوهش می‌شوند. در تعارفات و پرهیزکاری‌شان شکاف خواهد افتاد؛ خردشان به بدبینی بدل خواهد شد و انکار نفسشان به دورویی. هر جا که بروند، ناراحتی را احساس و ایجاد خواهند کرد. آن‌ها در محضر اروس و پالاس آتنا مرتکب گناه شده‌اند و این خدایان متحد، بدون مداخلهٔ آسمانی و صرفاً از طریق روند معمول طبیعت، از آن‌ها انتقام خواهند ستاند. لوسی هنگامی که به جورج وانمود کرد عاشقش نیست و به سسیل وانمود کرد عاشق هیچ‌کس دیگر نیست، به این سپاه ملحق شد. شب با آغوش باز او را پذیرفت، درست همان‌طور که سی‌سال پیش دوشیزه بارتلت را پذیرفته بود.»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه