کتاب «اِلی...» نوشته فائضه غفار حدادی سفرنامه نویسنده به کشور لبنان و سوریه است. او در مقدمه کتاب مینویسند مقصود من از این سفرها خود کشور نبودند بلکه میخواستم خانوادهای را ملاقات کنم که بیوطن بودند و هرسال تابستان در کشوری گرد میآمدند. او ادامه میدهد اگر این خانواده در کشور بلژیک جمع میشدند این کتاب نیز سفرنامه بلژیک میشد. این خانواده خانهای داشتند که به دست دزدانی تهی از انسانیت غصب شده بود. کشوری که فلسطین نام دارد و به دست جماعتی پلید به نام صهیونیسم دربند شده است. این خانواده درگذشته ساکن غزه بودهاند و بعد مجبور میگردند هرکدام برای زندگی به گوشهای از جهانپناه برند. در این سفر نویسنده علاوه بر گفتگو با این خانواده و کسب اطلاعات جالب و خواندنی در مورد آوارگان فلسطینی، نگاهی دقیق و ریزبینانه به این دو کشور داشته است و خواننده را با بسیاری از رسوم و مناسبات اجتماعی لبنان و سوریه آشنا میسازد. او سفرش را با رفتن به مرزهای لبنان و سوریه با فلسطین اشغالی ادامه میدهد و در نقطه صفر مرزی از آرزوهای هر انسان خاورمیانهای برای آزادی فلسطین میگوید. این کتاب روایتی ساده و دلنشین از خط مقدم جبهه مقاومت است که گرچه دیواربهدیوار سیمخاردار و آتش است؛ اما مردمش همچنان سبز و زندهاند.
یک دسته پرنده با تاریک شدن نسبی هوا از روی درختها بلند میشوند و دورمان میچرخند و دوباره برمیگردند سمت جنگل فادیا میگوید اسم اینها را نمیدانم؛ اما پرندهای که نماد ملیتا است یک پرنده خاص است که از آدمها فراری است و هرگز در مناطقی که آدمها باشند لانه نمیسازد. اما آن ایام که حزبالله آمدند و اینجا ساکن شدند، به طور معجزهآسایی با این پرندهها همزیستی داشتند و آنها از اینجا نرفتند. این ماجرای آدم گریز بودن آن پرندهها به حدی مشهور بود که بعدها سربازان اسرائیلی میگفتند هر جا که آنها را میدیدیم خیالمان راحت بود که آنجا امنوامان است و کسی نیست. چه خردهروایت قشنگی. به خردهروایتهای بکر و قشنگ دیگری فکر میکنم که لابهلای این درختها و سنگرها و ادوات مانده و هیچکس آنها را نشنیده جز آسمان.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir