کتاب سیطره، نوشته کیانوش گلزار راغب و منتشرشده توسط انتشارات سوره مهر، روایتی مستند از زندگی جوانی به نام نادر کیانی است که با نفوذ به گروههای تروریستی و جداییطلب، در مسیر تأمین امنیت ملی ایران گام برمیدارد. این کتاب حاصل 30 ساعت مصاحبه با نادر کیانی است و از زبان او، زوایای زندگی شخصی، مبارزات و فداکاریهایش را بازگو میکند. نویسنده تلاش کرده تا از خلال این روایت، چهره واقعی گروههایی همچون کومله و اقدامات شجاعانۀ نیروهای امنیتی ایران را به تصویر بکشد.
داستان زندگی نادر کیانی از کودکیاش در بوکان آغاز میشود. او فرزند پدری نظامی اهل مشهد و مادری کرد است. کودکیاش در سایۀ تبعیض و برخوردهای ناعادلانه به دلیل کردنبودن پدرش و شغل نظامی او میگذرد. پس از گذراندن دوران کودکی در بوکان، دوران نوجوانی را در مشهد کنار خانوادهاش سپری میکند، اما مشکلاتی مانند بیماری شدید مادرش و عدم موفقیت تحصیلی او را از مسیر عادی زندگی خارج میکند. حتی در نوجوانی، نادر رؤیای پیوستن به سازمان اطلاعات را در سر داشت، اما بارها با مخالفتها و شکستهای پیدرپی روبهرو میشود.
نادر که فردی سمج و بیباک است، بهتنهایی تصمیم میگیرد وارد مناطق خطرناک شود و با نفوذ به گروههای تروریستی در سلیمانیه عراق، اطلاعات حیاتی را برای نیروهای امنیتی ایران فراهم کند. روایت او در کتاب به خواننده اجازه میدهد با مناسبات درونی گروههای جداییطلب، فساد و روابط داخلی و خارجی آنها و ضعفهایشان آشنا شود.
گلزار راغب در این کتاب بهخوبی توانسته است، ضمن روایت جذاب زندگی نادر، چهرۀ واقعی نیروهای معاند را آشکار سازد و از ایثار و فداکاری نیروهای امنیتی که در خاموشی به دفاع از کشور میپردازند، پرده بردارد.
کتاب سیطره برای علاقهمندان به ادبیات مستند، زندگینامهها و روایتهای خاطراتی که به مسائل امنیتی و تاریخی معاصر ایران میپردازند، مناسب است. همچنین افرادی که به شناخت پشتپرده گروههای جداییطلب و درک فداکاریهای سربازان گمنام امام زمان (عج) علاقه دارند، از این اثر بهره خواهند برد. این کتاب با زبان ساده و روایت صمیمی خود، توانایی جلب توجه طیف گستردهای از مخاطبان، از جوانان تا پژوهشگران حوزه تاریخ معاصر ایران، را داراست.
گلزار راغب از طریق این اثر، نهتنها داستانی از ایثار و شجاعت ارائه میدهد، بلکه بینش عمیقی دربارۀ تهدیدهای امنیتی، مبارزات خاموش و توانمندیهای نیروهای اطلاعاتی ایران فراهم میکند.
«گفت: ببین شغل ما سخته، قدرت داری، ولی گمنامی! اطلاعات داری، ولی حق نداری ازش استفاده کنی. پروندهٔ همه زیر دستته، دورویی و تزویر و ریاکاری اونا رو میبینی و حق نداری به روشون بیاری. همه چی میدونی، ولی حق نداری وسوسه نشه و سوءاستفاده نکنه. باید خالص و بیریا باشی تا بتونی دوام بیاری. نباید حب و بغض بیجا داشته باشی. نباید از بیتوجهی دیگران بلغزی و خیانت کنی!» گفتم: «اینا همه درست، منم عزمم رو جزم کردم برم. تازه اونام تو عراق هستن و نمیدونن من بسیجیام.» گفت: «تشکیلات مخفی دارن تو شهرها. هویتت رو درمیآرن و میکشنت پسر، حماقت نکنی یک وقت بری!» گفتم: «نمیخوام الکی بمیرم. میخوام در راه خدا کشته بشم، اونم به دست کمونیستهای کافر. بارها قرآن رو ختم کردم. ذکر گفتم. پدربزرگم گفته ذکر هر تسبیح یه دانه درخت میوه تو بهشت داره. با هر سبحانالله یک گناه آدم میریزه. بذار برم کومله رو نابود کنم حاجی!»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir