زائر افسونشده داستانی نوشتهٔ نیکولای لسکوف، نویسندهٔ روس است. نوشتههای نیکولای لسکوف قراردادهای داستاننویسی قرن نوزدهم روسیه را منفجر کرد. در اینجا روسیه دیگر وجود دارد.
داستانهای لسکوف برخی ریشه در سنت شفاهی دارند، برخی دیگر حکایات پیچیدهای هستند، همه با صدای داستاننویسانی که به خوانندگان خود اشاره میکنند روایت میشوند – این داستانها به ما اجازه میدهد، بهعنوان خواننده، به گروه شنوندگان بپیوندیم. داستانهای این نویسنده ازلحاظ فرم ابتکاری و غنی از کلمات و روایتها به طرز حیرتانگیزی مدرن ظاهر و نمایان میشوند. داستانهای لسکوف، هرکدام ذات شرایط انسانی را شرح میدهد. موضوعات عشق، ناامیدی، تنهایی و انتقام در پسزمینهٔ طبقه کارگر قرن نوزدهم روسیه بررسی میشود. لسکوف به طرز ماهرانهای لایهای از طنز اجتماعی و انتقادات ظریف را در بالای اسطوره و داستان قرار میدهد و درنتیجه مجموعهای کاملاً سرگرمکننده به وجود میآورد.
ایوان سیوِریانیچ فلیاگین، رعیت سادهدل و جنگجویی سالک، داستان نیمقرن زندگی خود را بهگونهای عارفانه بازگو و بیان میکند: رام کردن اسبان وحشی، پیروزی بر قهرمان استپها، چیرگی بر وسوسهٔ افسون زن، قربانیقراردادن خود برای نجات نزدیکان، حماسهآفرینی در جنگ و عذاب اسارت، تعمید کودکان، ستیز با ابلیس و پیشگویی سرنوشت کشور. مادرش نذر میکند تا او را به خدمت خدا بسپارد و پسر سعی دارد سوگند او را نقض کند و راه دنیا را برمیگزیند. بااینحال شیفتگیهای معنوی در ضمن اینکه او را از هلاکت میرهاند، از پس مرگی مختوم به صومعه میرساند، گرچه در آخر معلوم و آشکار میشود که علت اصلی آن گرسنگی و بیخانمانی است. ماکسیم گورکی در چند جا لسکوف را استاد زبان روسی خود دانسته و درجایی هم گفته است که لسکوف، خود آن زائر افسونشده و شوریدهٔ زندگی و سخن است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir