کتاب قاره سبز بخشی از خاطرات مهاجرت دکتر مریم نقاشان به کشورهای اروپایی است. این اثر نهفقط روایت یک سفرنامه معمولی، بلکه تجارب عمیق و مشاهدههای دقیق حقوقدان و متخصص علومانسانی است که سالها در دانشگاهها و نظام قضایی اروپا حضور داشته و در دادگاه بینالمللی نفتی اروپا فعالیت کرده است. کتاب قاره سبز، خاطرات بههمپیوسته نیستند و هر بخش موضوع و دغدغهای متفاوت دارد. مریم نقاشان با قلمی دقیق و صریح، به معرفی جنبههایی از زندگی مردمان اروپا پرداخته که کمتر در سفرنامههای معمولی دیده میشود.
کتاب قاره سبز به قلم مریم نقاشان، تجربههای زیسته و مشاهدات او از کشورهای مختلف اروپایی را به تصویر میکشد. این اثر، روایتهایی شخصی و عمیق از زندگی در کشورهای اروپایی است که به جنبههای اجتماعی، سیاسی و حقوقی این قاره میپردازد. نویسنده در این کتاب، به عنوان یک حقوقدان، تجربیات خود را به گونهای روایت کرده است که از زاویهای تخصصی و دقیق به بررسی نظامهای اجتماعی-سیاسی و حقوقی اروپا پرداخته است. موضوعات مختلفی مانند مهاجرت، فرهنگهای متفاوت، چالشهای حقوقی و سیاسی، و همچنین دیدگاههای مردمان این قاره درباره مسائل روزمره، در کتاب قاره سبز مطرح شده است. خاطرات مطرحشده، به دلیل نبود پیوستگی موضوعی، باعث شدهاند خواننده بتواند از هر بخش کتاب شروع کرده و به موضوعات مورد علاقه خود بپردازد.
کتاب قاره سبز به مخاطبان مختلفی توصیه میشود، بهویژه برای علاقهمندان به سفرنامهنویسی، تجارب مهاجرت، و کسانی که به مطالعات حقوقی و اجتماعی در کشورهای اروپایی علاقهمند هستند. همچنین، این کتاب برای پژوهشگران و دانشجویان علوماجتماعی، حقوق، و کسانی که به فرهنگ و تاریخ اروپا توجه دارند، جذابیت فراوانی خواهد داشت. علاقهمندان به تجربهنگاری و روایتهای واقعی، میتوانند با خواندن این کتاب، با لایههای مختلف زندگی مردمان اروپا آشنا شوند.
من بر اساس مشاهدات عینی خود در ایران اولین سالی که روز ولنتاین در آلمان بودم انتظار داشتم شور و هیجان خاصی در این روز برپا شود و حداقل چندبرابر ایران؛ اما در کمال تعجب دیدم از آن شور و حالی که در روز ولنتاین در ایران دیده بودم، آنچنان خبری نیست! حتی عشاق هم هدایای گران به یکدیگر نمیدادند؛ بلکه در این روز کاردستی خود را که با عشق و احساس تهیهاش کرده بودند اعم از یک کارت، یک عروسک پارچهای، یک دفترچه یادداشت، یک نقاشی و... را بهعنوان هدیه روز عشق و بهپاس و یاد زحمات ولنتینوس به محبوبشان میدادند. معمولاً هم در بین نوجوانان به چشم میخورد؛ اما حال و هوای شهر عوض نمیشد؛ برعکس ایران که در چنین روزی در مراکز خرید به هر جا نظر میاندازیم، رنگ قرمز و عروسکهای خرسی و جعبههای قلبی پر از شکلات و پاستیل و.... معرض دید رهگذران خودنمایی میکند. برنامههای تلویزیون آلمان هم این روز را خیلی برجسته نشان نمیدهند؛ درحالیکه شبکههای ماهوارهای فارسیزبان آن را باآبوتاب به تصویر میکشند! من بارها از زبان بینندگان این شبکهها در ایران شنیده بودم که با حسرت میگفتند وای روز ولنتاین در غرب چه باشکوه است و چه حال و هوایی دارد آنجا. درصورتیکه باز هم حقیقت ماجرا آن چیزی نبود که رسانهها به ما نشان میدادند. خلاصه، دوباره به این نتیجه رسیدم که ما از آنان در فرهنگ اقتباسیشان جلوتر افتادهایم!
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir