شرلی

کتاب شرلی دومین رمان این نویسنده است که پس از موفقیت جین ایر در سال 1849 منتشر شد. این رمان در یورک‌شر انگلستان و در دوره رکود اقتصادی ناشی از جنگ‌های ناپلئونی و جنگ 1812 اتفاق می‌افتد. داستان در پس‌زمینه جنبش لادیسم در صنعت نساجی یورک‌شر قرار دارد، جایی که کارگران با صنعتی شدن و استفاده از ماشین‌آلات مخالفت می‌کنند. شرلی کیلدار شخصیت اصلی داستان است، زنی مستقل و ثروتمند که نام غیر معمولی دارد. او در تلاش است تا زندگی خود را بر اساس میل خود شکل دهد. رابرت مور یک صنعتگر است که با استفاده از ماشین‌آلات، کارگران خود را بیکار می‌کند و این باعث نارضایتی در میان کارگران می‌شود. او قصد دارد با شرلی ازدواج کند تا مشکلات مالی خود را حل کند، اما دل در گرو دخترعموی خود، کارولین دارد. جنبش لادیسم در پس‌زمینه داستان قرار دارد و نویسنده به بررسی مسائل اجتماعی و سیاسی مانند نقش زنان در جامعه، طبقات اجتماعی و قدرت خانواده می‌پردازد. شارلوت برونته در این رمان، تصویری قوی و مستقل از زن را به تصویر می‌کشد که در جستجوی هویت و جایگاه خود در جامعه است. بر اساس این کتاب، فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی ساخته شده است. این رمان نوآوری‌های جدیدی را در مقایسه با آثار قبلی برونته به نمایش می‌گذارد و به نقد جامعه نیز می‌پردازد. شارلوت برونته این رمان را در دوره‌ای از زندگی خود نوشت که دچار اندوه و از دست دادن عزیزان بود. برخی خوانندگان از تحلیل روان‌شناختی شخصیت‌ها در آن تمجید می‌کنند.

درباره کتاب شرلی

در رمان شرلی جنبش لادیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی و اقتصادی به تصویر کشیده شده است که در آن کارگران به مخالفت با صنعتی شدن کارخانه‌های نساجی می‌پردازند. این جنبش در دوره‌ای از تاریخ انگلستان رخ می‌دهد که کارگران با استفاده از ماشین‌آلات و صنعتی شدن، بیکار می‌شوند و این نارضایتی و اعتراضات گسترده می‌شود. رمان به طور واضح مخالفت کارگران با استفاده از ماشین‌آلات را نشان می‌دهد. آنها معتقد بودند که این ماشین‌آلات باعث از بین رفتن شغل‌های دستی می‌شود و زندگی آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در رمان، اعتراضات کارگران و حتی خشونت‌هایی که در پی آن رخ می‌دهد، به تصویر کشیده شده است. این صحنه‌ها نشان‌دهنده شدت مخالفت کارگران با صنعتی شدن است. شارلوت برونته در رمان به بررسی تأثیر این جنبش بر روابط اجتماعی و اقتصادی در جامعه می‌پردازد. او نشان می‌دهد که چگونه این جنبش به تنش و درگیری بین طبقات مختلف اجتماعی منجر می‌شود. شارلوت برونته از طریق شخصیت شرلی کیلدار در رمان شرلی، مسائل اجتماعی و اقتصادی آن دوره را به چندین طریق بررسی می‌کند. شرلی کیلدار به عنوان یک زن مستقل و ثروتمند، نمادی از زن مدرن است که بر خلاف سنت‌های آن زمان، استقلال مالی و شخصی دارد. او از ازدواج اجباری سر باز می‌زند و نظرات خود را آزادانه بیان می‌کند. این شخصیت نشان‌دهنده تلاش برونته برای به چالش کشیدن نقش سنتی زنان در جامعه است. رمان به تضاد میان طبقات اجتماعی می‌پردازد. شرلی و کارولین، دو زن از طبقات مختلف اجتماعی هستند که با چالش‌های مختلفی روبرو می‌شوند. این تضادها نشان‌دهنده نابرابری‌های اجتماعی آن دوره است. 

خواندن کتاب شرلی را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به ادبیات کلاسیک و دوره ویکتوریا: این رمان یکی از برجسته‌ترین آثار ادبیات انگلیسی در دوره ویکتوریا است و برای کسانی که به ادبیات کلاسیک علاقه دارند، بسیار جذاب خواهد بود. کسانی که به مسائل اجتماعی و اقتصادی علاقه دارند: شرلی به بررسی مسائل اجتماعی و اقتصادی آن دوره، مانند جنبش لادیسم و نقش زنان در جامعه می‌پردازد. بنابراین، برای خوانندگانی که به این موضوعات علاقه دارند، مناسب است. علاقه‌مندان به رمان‌های فمینیستی: این رمان به عنوان یکی از پیشگامان رمان‌های فمینیستی شناخته می‌شود و برای کسانی که به استقلال و قدرت زنان در ادبیات علاقه دارند، بسیار جذاب است. کسانی که به داستان‌های تاریخی و عاشقانه علاقه دارند: شرلی نه تنها یک داستان عاشقانه است، بلکه در پس‌زمینه تاریخی انقلاب صنعتی و جنگ‌های ناپلئون اتفاق می‌افتد. بنابراین، برای خوانندگانی که به داستان‌های تاریخی و عاشقانه علاقه دارند، مناسب است.

در بخشی از کتاب شرلی می‌خوانیم

شبی کاملا تاریک و ظلمانی بود. ابرهای خاکستری رنگ باران زا نور ماه و ستاره‌ها را پنهان کرده بودند. ابرهایی که در روشنایی روز خاکستری بودند در این شب تاریک رنگی قیرگون داشتند. مالون کسی نبود که به زیبایی‌های طبیعت اهمیتی بدهد، او فصل بهار کیلومترها راه می‌پیمود بی آن‌که زیبایی و طراوت بهشت مانند زمین را ببیند و یا طلوع زیبای آفتاب و تلالو زرین اولین اشعه خورشید برایش جالب باشد و یا ابرهای پراکنده‌ای که سطح آسمان را می‌پوشاند و بارش باران‌های بهاری بر کوهساران برایش تفاوتی داشته باشند. او اصولا توجهی به‌این زیبایی‌ها و دگرگونی‌ها در طبیعت نداشت و به آن نمی‌اندیشید که مثلا چطور آسمان قیرگون بالای سرش در فاصله‌ای دیگر در افق روز یک باره روشن می‌گردد و یا سیارات و حرکات فلکی تحت چه عوامل و کیفیتی جریان دارند و این عوارض طبیعی چطور از نظر محو شده یا ظاهر می‌شوند. او فقط نگاه می‌کرد و می‌گذشت. او سرسختانه به راه خود ادامه می‌داد با آن کلاهی که فقط پشت سرش را می‌پوشاند به شیوه‌ایرلندی‌ها محکم و مستمر قدم برمی‌داشت و از گذرگاهی خشک عبور می‌کرد و زمانی هم که به جاده‌ای گل آلود می‌رسید قدم‌هایش را با زمین سست و باتلاقی زیرپایش منطبق می‌کرد، همان طور که راه می‌رفت چشمانش در جستجوی مکان خاصی بود، علامت کلیسای بریزفیلد توجهش را جلب کرد و دورتر از آن چراغی که در خانه‌ای با نمایی قرمز رنگ روشن بود قرار داشت که ظاهرا مهمانخانه کوچکی بود و وقتی مالون به آن نزدیک شد، دید که قسمتی از پرده را پرتویی از شعله آتش بخاری روشن کرده است و لیوان‌هایی بر روی میز دید که نشانه‌ای بود بر اوقات خوشی که افراد گرد آن گذرانده بودند؛ او فورا آن افراد را شناخت آن‌ها افراد کلیسای خودش بودند بنابراین با اشتیاق تصور لیوانی پر از یخ و شراب که در یک مکان جدید بدنش را گرم کرده بود هم‌چون رویایی برایش محو و ناپدید شد زیرا می‌دانست آن‌ها ساکن بخشی هستند که آقای هلستن رئیس آن جاست و همه او را می‌شناسند، در نتیجه آهی از سر تاسف کشید و از آن‌جا دور شد.