کتاب ترغیب (Persuasion) آخرین رمان کامل جین آستن است که در سال 1818، پس از مرگ او، به همراه نورثنگر ابی منتشر شد. این رمان در سالهای 1815 و 1816 نوشته شده بود. ترغیب بهعنوان یکی از رمانهای کلاسیک ادبیات انگلیسی شناخته شده است و به دلیل طنز، نکتهبینی و نگاه هوشمندانه به رفتار انسانها، مورد تحسین قرار گرفته است. داستان حول آن الیوت، زنی 27 ساله از یک خانواده اصیل، میچرخد. خانواده آن به دلیل بدهی مجبور به نقل مکان به یک شهر کوچک میشوند. در این بین، آن با کاپیتان ونتورث، مردی که سالها پیش بهواسطه اصرار لیدی راسل از او جدا شده بود، دوباره ملاقات میکند. این رمان بهطور عمیقی به موضوعات عشق، پشیمانی و ثروت میپردازد. آستن با استفاده از طنز، به نقد آداب و رسوم اجتماعی و طبقات اجتماعی آن دوره میپردازد. آن الیوت بهعنوان یک قهرمان زن جذاب و مستقل در داستان معرفی میشود. رمان بهطور عمیقی به روابط پیچیده بین شخصیتها میپردازد و به چگونگی تأثیرگذاری گذشته بر زندگی کنونی آنها اشاره میکند. ترغیب نیز مانند دیگر آثار جین آستن، بارها به صورت فیلم و سریال اقتباس شده است.
این رمان در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم نوشته شده است، زمانی که انگلستان درگیر جنگهای ناپلئونی بود. تغییر در طبقات اجتماعی: جنگ ناپلئونی به تغییر در طبقات اجتماعی کمک کرد. بسیاری از خانوادههای قدیمی ثروت خود را از دست دادند و خانوادههای جدید ثروتمند ظهور کردند. در ترغیب، این تغییرات در شخصیتهایی مانند کاپیتان ونتورث که ثروت خود را از طریق جنگ به دست آوردهاند، بهچشم میخورد. تغییر در ارزشها: جنگ به تغییر در ارزشهای اجتماعی نیز کمک کرد. در این دوره، ارزشهای سنتی مانند ثروت و خانواده بهطور تدریجی جای خود را به ارزشهای جدید مانند شایستگی و لیاقت دادند. تغییر در نقش زنان: رمان بهطور ضمنی به تغییر در نقش زنان در جامعه اشاره میکند. آن الیوت بهعنوان یک زن مستقل و باهوش معرفی میشود که بهجای ازدواج صرفاً به دلیل ثروت، به دنبال یک رابطه معنادار است. انتقاد از طبقات اجتماعی: آستن با استفاده از طنز، به نقد طبقات اجتماعی و آداب و رسوم آن دوره میپردازد. او نشان میدهد که چگونه برخی از افراد بهجای درک واقعی از خود و جهان اطرافشان، به سطحینگری و ریاکاری روی میآورند. در مجموع، ترغیب بهجای پرداختن به جنگ بهطور مستقیم، به تأثیرات آن بر جامعه و تغییرات اجتماعی آن دوره میپردازد. جنگهای ناپلئونی که در آن دوره در حال وقوع بود، به تغییر در طبقات اجتماعی و اقتصادی کمک کرد. بسیاری از خانوادههای قدیمی ثروت خود را از دست دادند و خانوادههای جدید ثروتمند ظهور کردند. کاپیتان ونتورث: او بهعنوان یک افسر نیروی دریایی، ثروت خود را از طریق جنگ به دست آورده است. این ثروت به او امکان میدهد تا بهعنوان یک مرد ثروتمند به جامعه بازگردد و بهجای آنکه بهعنوان یک مرد فقیر و بیثروت شناخته شود، بهعنوان یک مرد با نفوذ و ثروتمند شناخته شود. جنگ به تغییر در طبقات اجتماعی کمک کرد. این تغییرات بهطور غیرمستقیم بر روابط بین شخصیتها تأثیر گذاشت. بهعنوان مثال، آن الیوت که از یک خانواده قدیمی است، با کاپیتان ونتورث که ثروت خود را از طریق جنگ به دست آورده است، دوباره ملاقات میکند. این ملاقات نشان میدهد که چگونه جنگ به تغییر در جایگاه اجتماعی افراد کمک کرده است. جنگ بهطور غیرمستقیم بر روابط اجتماعی نیز تأثیر گذاشت. با تغییر در طبقات اجتماعی، انتظارات و روابط بین افراد نیز تغییر کرد. بهعنوان مثال، لیدی راسل که بهعنوان یک زن ثروتمند و با نفوذ شناخته میشود، بهجای حمایت از ازدواج آن با ونتورث، بهواسطه جایگاه اجتماعی او مخالفت میکند.
این رمان یکی از شاهکارهای ادبیات انگلیسی است و برای هر کسی که به ادبیات کلاسیک علاقه دارد، خواندن آن ضروری است. ترغیب بهعنوان یکی از عاشقانهترین رمانهای انگلیس شناخته شده است و برای کسانی که به داستانهای رمانتیک علاقه دارند، بسیار جذاب است. این کتاب بهطور عمیقی به بررسی جامعه انگلستان قرن نوزدهم میپردازد و برای کسانی که به تاریخ اجتماعی و فرهنگی این دوره علاقه دارند، مفید است. ترغیب نه تنها یک رمان عاشقانه است، بلکه یک نقد اجتماعی از جامعه آن دوره است که به موضوعاتی مانند عشق، فداکاری و طبقات اجتماعی میپردازد. این رمان بهعنوان یک اثر ادبی مهم، برای دانشجویان این رشتهها مفید است و به درک بهتر ادبیات انگلیسی و تاریخ فرهنگی کمک میکند. این رمان بهطور عمیقی به روانشناسی شخصیتها و روابط پیچیده بین آنها میپردازد و برای علاقهمندان به روانشناسی و روابط انسانی جذاب است. ترغیب بهعنوان یک داستان زنمحور، بهطور خاص برای علاقهمندان به رمانهایی که بر حول محور یک قهرمان زن میچرخند، مناسب است.
صبح روز بعد «آن» و هنریتا دیدند که سحرخیزتر از بقیه بودهاند. تصمیم گرفتند قبل از صبحانه گشتی به طرف دریا بزنند. به طرف ماسهها رفتند تا تلاطم آب را تماشا کنند که نسیم مطبوعی از طرف جنوب شرقی بر آن میدمید و در آن ساحل هموار شکوه و عظمت خاصی داشت. از لطافت هوا تعریف کردند، از تماشای دریا لذت بردند، از نسیم طراوتبخش به نشاط درآمدند و تمام این مدت هم ساکت بودند و حرفی نمیزدند تا اینکه هنریتا شروع به صحبت کرد: «آه، بله! من حالا میفهمم که بهجز بعضی مواقع استثنائی هوای دریا همیشه شفابخشه. بعد از بیماری جناب شرلی در بهار گذشته این هوا حتما خیلی به اون کمک کرده. میگه یه ماه اقامت در لایم بیشتر از تمام معالجات تاثیر داشته و همیشه در کنار دریا احساس جوونی دوباره میکنه. دارم فکر میکنم چه حیف که نمیاد برای همیشه کنار دریا زندگی کنه. بهنظرم بهتره برای همیشه اپرکراس رو ترک کنه و به لایم بیاد. آن! تو اینطور فکر نمیکنی؟»... تو روحم را میشکافی. نیمی از من اندوه است و نیمی دیگرامید عاشق هیچکس نبودهام به جز تو... زمانی که درد به پایان میرسد، به یاد آوردنش معمولاً به یک لذت تبدیل میشود. حالا مثل غریبهها بودند؛ بدتر از غریبهها، چون هیچ وقت نمیتوانستند با هم آشنا شوند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir