به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
10 ٪
۲۷۵٬۰۰۰
۲۴۴٬۸۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید

کتاب‌های مشابه







داستان من - استیون جرارد









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

«داستان من» سرگذشت خودنوشت استیون جرارد (-1980) بازیکن سابق تیم‌های فوتبال لیورپول و لس‌آنجلس گلکسی است. او یکی از بهترین هافبک‌های دوران خود بود. جرارد تمام عمر ورزشی خود را تا سال 2015 در لیورپول گذراند. او از سال 1989 (9 سالگی) تا سال 98 برای تیم‌های پایهٔ لیورپول بازی می‌کرد و از سال 1998 تا 2015 (17 سال) نیز برای تیم بزرگسالان لیورپول بازی کرد. او پس بروز مشکل با مدیران باشگاه لیورپول در پایان فصل 2014-15 از لیورپول جدا شد و به تیم لس‌آنجلس گلکسی آمریکا پیوست. جرارد در حال حاضر دوران مربیگری خود را آغاز کرده و در تیم‌های پایه لیورپول فعالیت می‌کند.

درباره کتاب «داستان من» 

در کتاب داستان من جرارد تمام دوران فوتبالش را شرح می‌دهد. به بررسی بازی‌های سرنوشت‌سازی مانند فینال لیگ قهرمانان در سال 2005، بازی‌ای بعدها معروف به معجزهٔ استانبول شد؛ چون لیورپول در حالی قهرمان شد که در نیمهٔ اول 3-0 از میلان عقب بود.
 او درباره 144 بازی ملی‌اش برای انگلستان، همچنین جام جهانی و جام ملت‌های اروپا، و اینکه چه چیزهایی درست و یا غلط برای پیشرفت هستند حرف می‌زند. او صادقانه درباره کسانی که در کنارشان بازی یا با آنها مقابله کرده صحبت می‌کند، از لوییز سوارز تا خوزه مورینیو، تجربیاتش زیر دست برندن راجرز و روی هاجسون.
 همچنین قصه شخصی باورنکردنی و خاصی، درباره بالا و پایین‌های وفادار ماندن به یک باشگاه در تمام دوران فوتبالش دارد. کتاب داستان من استیون جرارد آخرین حرف‌های یک بازیکنی است که معرف نسل خودش است.

بخشی از متن کتاب

 بعدازظهر یکشنبه در سفر همیشگی‌مان از هوپ استریت به سمت آنفیلد بودیم. این بازی؛ مانند بقیه نبود. هزاران طرف‌دار تمام خیابان را پوشانده بودند. پرچم‌ها و تابلوها بزرگ‌تر به نظر می‌رسید و سروصدای اطراف اتوبوس، از همیشه بیشتر بود و آسمان را دود قرمز منورها رنگین کرده بود. درحالی‌که به‌آرامی در مسیر حرکت می‌کردیم، شعارها و شعرها کرکننده می‌شد. به نظر می‌رسید موجهای دریای هواداران کنار می‌روند تا اتوبوس به‌آرامی در مسیرش به آنفیلد حرکت کند.
 شاهد لحظاتی باورنکردنی بعد از فینال اف ای کاپ و جشن آن بوده‌ام، از آن مهم‌تر زمانی که از استانبول برگشتیم و جام قهرمانی را در میان 750 هزار طرف‌دار در مرکز شهر بالای سر بردم، اما تمام آن لحظات فراموش‌نشدنی تنها یکبار اتفاق افتادند، و تمام تنش‌ها و ناراحتی‌ها را تبدیل به آسودگی و شادی کرد. اما این بار متفاوت بود. امید و انتظار قهرمانی فوران کرده بود و ما با شگفتی به هواداران و رویای‌شان خیره شده بودیم. تمام اینها زمانی شیرین‌تر می‌شد که ما به‌عنوان یک باشگاه، بعد از مدت‌ها خود را از اعماق چاه بیرون کشیده بودیم. چهار، پنج و حتی شش سال قبل هم این خیابان‌ها توسط هزاران هوادار پر شده بود.

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه