به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







درنگیدن با امر منفی









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «درنگیدن با امر منفی: کانت، هگل و نقد ایدئولوژی» نوشته اسلاوی ژیژک، فیلسوف و نظریه‌پرداز اسلوونیایی، اثری مهم در فلسفه معاصر است که به بررسی مفهوم «امر منفی» در فلسفه کانت و هگل می‌پردازد. «درنگیدن با امر منفی» کتابی فلسفی و نظری است که با نگاهی انتقادی و عمیق به مفاهیم بنیادین فلسفه کانت و هگل، به نقد ایدئولوژی و بررسی مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر می‌پردازد و برای علاقه‌مندان به فلسفه، نظریه اجتماعی و نقد فرهنگی اثری ارزشمند به شمار می‌رود.

درباره کتاب «درنگیدن با امر منفی: کانت، هگل و نقد ایدئولوژی»

کتاب درنگیدن با امر منفی از این فصل‌ها تشکیل شده است: بخش یکم: می‌اندیشم: خلئی به‌نام سوژه. فصل یکم: «من یا او یا آن (چیز) ی که می‌اندیشد». فصل دوم: کوگیتو و تفاوتِ جنسی. بخش دوم: پس: ناپی‌آمدِ دیالکتیکی. فصل سوم: دربارهٔ شرِ ریشه‌ای و موضوعاتِ مرتبط. فصل چهارم: «منطقِ ذاتِ» هگل به‌مثابه نظریه‌ای در باب ایدئولوژی. بخش سوم: هستم: مدارِ بستهٔ کیف. فصل پنجم: «زخم فقط با نیزه‌ای مداوا می‌شود که تو را زخمی کرد». فصل ششم: از ملتِ خویش همچون خودت کیف ببر! ژیژک در این کتاب نشان می‌دهد که امر منفی نه تنها مانع یا محدودیت نیست، بلکه نیرویی سازنده است که امکان مواجهه با واقعیت و تغییر آن را فراهم می‌کند. این کتاب در سه بخش اصلی و شش فصل تنظیم شده و موضوعاتی مانند خلأ سوژه، تفاوت جنسی، شر ریش‌دار، منطق ذات هگل به عنوان نظریه‌ای درباره ایدئولوژی، نقد ایدئولوژی و مسائل مربوط به ملت‌گرایی را بررسی می‌کند. ژیژک همچنین از روانشناسی ژاک لاکان بهره می‌گیرد و به حوزه‌های متنوعی از جمله سینمای نوآر، اپرا و فرهنگ عامه ارجاع می‌دهد تا تحلیل‌های خود را بسط دهد. از نظر ژیژک، فلسفه باید به عنوان کنشی رادیکال در برابر ایدئولوژی‌ها و نظم‌های تثبیت شده عمل کند و امر منفی ابزاری کلیدی برای نقد ایدئولوژی و محافظت در برابر فروپاشی دیگری‌های بزرگ است. این کتاب به ویژه در بستر پسافروپاشی کمونیسم و واکنش به ناسیونالیسم و لیبرال‌دموکراسی نوشته شده و اهمیت بازگشت به فلسفه کانت و هگل را در زمانه معاصر برجسته می‌کند. 

خواندن کتاب «درنگیدن با امر منفی: کانت، هگل و نقد ایدئولوژی» را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

دانشجویان و پژوهشگران فلسفه و نظریه اجتماعی که به دنبال درک عمیق‌تر مفاهیم فلسفی کانت و هگل و نقد ایدئولوژی هستند. علاقه‌مندان به فلسفه سیاسی و نقد فرهنگی که می‌خواهند با رویکردی رادیکال و انتقادی به مسائل معاصر مانند ناسیونالیسم، بنیادگرایی، و بحران‌های اجتماعی-سیاسی بپردازند. خوانندگانی که به فلسفه معاصر و نظریه‌های ژیژک علاقه دارند و می‌خواهند مفاهیم «امر منفی» و نقش آن در فهم جهان و تغییر واقعیت را بهتر بفهمند. کسانی که به ترکیب فلسفه با فرهنگ عامه، سینما و روانشناسی علاقه‌مندند، زیرا ژیژک در این کتاب از مثال‌هایی از فیلم نوآر، اپرا و روانشناسی ژاک لاکان بهره می‌برد. همچنین، این کتاب برای افرادی مناسب است که می‌خواهند فراتر از نسبی‌گرایی پست‌مدرن و واکنش‌های محافظه‌کارانه، به فلسفه‌ای رادیکال و انتقادی بازگردند و با چالش‌های فکری زمانه خود مواجه شوند. به طور کلی، این کتاب برای خوانندگانی که به دنبال فهمی عمیق، انتقادی و چندوجهی از فلسفه و نقد ایدئولوژی در بستر مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر هستند، بسیار مفید و ضروری است.

در بخشی از کتاب «درنگیدن با امر منفی: کانت، هگل و نقد ایدئولوژی» می‌خوانیم

«شاید سخن‌گفتن از «ترک در امر کلی» درخصوص کانت ناسازه‌وار به نظر برسد: آیا تمام فکر و ذکرِ کانت امر کلی نبود، آیا هدفِ بنیادینِ او تأسیسِ صورتِ کلیِ (برسازندهٔ) دانش نبود، آیا اخلاقیاتِ او صورتِ کلیِ قاعده‌ای را پیش نمی‌نهد که به‌عنوان یگانه معیارِ اخلاق فعالیت ما را تنظیم می‌کند، و غیره؟ با این حال، همین‌که چیزدرخود همچون امری دست‌نیافتنی برنهاده می‌شود، هر کلی به‌طور بالقوه به حالت تعلیق درمی‌آید. هر کلی دربردارندهٔ یک نقطهٔ استثناست که در آن اعتبار و تسلطش لغو می‌شود؛ یا، اگر مسئله را به زبان فیزیک معاصر بیان کنیم، هر کلی دربردارندهٔ نقطهٔ تکینگی است. این «تکینگی» درنهایت خودِ سوژهٔ کانتی است، یعنی سوژهٔ تهیِ خوداندریافتِ استعلایی. به‌سبب این تکینگی، هریک از سه نقدِ کانت سرِ کلی‌سازی گیر می‌کند. در «عقلِ محض»، تعارضات زمانی سربرمی‌آورند که ما، در استفاده از مقولات، به فراسوی تجربهٔ کران‌مندمان دست می‌یازیم و می‌کوشیم آن‌ها را درمورد تمامیت جهان به کار بریم: اگر بکوشیم جهان را همچون کل به تصور درآوریم، جهان در آنِ واحد کران‌مند (شبکهٔ علّیِ فراگیر) و بی‌کران (دارای هستنده‌های آزاد) نمودار می‌شود. در «عقلِ عملی»، امکانِ «شرِ ریشه‌ای» «ترک» ایجاد می‌کند، یعنی شری که، به‌لحاظ صورتش، بر امر خیر منطبق است (ارادهٔ آزاد به‌مثابه اراده‌ای که از قواعدِ خودبرنهاده‌شدهٔ کلی پیروی می‌کند، بنا بر اصل، و نه بر اساسِ تکانه‌های تجربیِ «پاتولوژیک»، می‌تواند «شر» بودن را انتخاب کند). در «قوهٔ حکم» به‌مثابه «همنهادِ» عقلِ محض و عملی، دوپارگی دو بار روی می‌دهد. نخست، تقابل زیبایی‌شناسی و غایت‌شناسی را داریم، دو قطبی که، در کنار هم، به یک کلِ هماهنگ شکل نمی‌دهند. زیبایی «هدف‌مندی بدون هدف» است: زیبایی از آن‌جا که محصولِ فعالیتِ آگاهانهٔ انسان است، نشانِ هدف‌مندی را بر خود دارد، اما یک ابژه تنها از آن حیث «زیبا» نمودار می‌شود که همچون چیزی تجربه شود که در خدمت هیچ هدفِ معینی نیست، یعنی بدون دلیل یا غایت است. به عبارت دیگر، زیبایی نقطهٔ ناسازه‌واری را مشخص می‌کند که در آن فعالیتِ انسانی (که در سایر مواقع ابزاری است و می‌کوشد به اهدافِ آگاهانه تحقق بخشد) شروع می‌کند به عمل‌کردن همچون نیروی طبیعیِ خودانگیخته: اثر هنری حقیقی هرگز نتیجهٔ طرح و برنامهٔ آگاهانه نیست، بلکه باید «خودانگیزانه رویش کند». از طرف دیگر، غایت‌شناسی به شناساییِ اهدافِ نهانِ دست‌اندرکار در طبیعتی می‌پردازد که به قوانینِ مکانیکیِ کور گردن نهاده است، یعنی طبیعتی که از حیث هستی‌شناختی به‌وسیلهٔ مقولاتِ استعلایی ـ‌که در میان‌شان جایی برای هدف‌مندی نیست ــ همچون «واقعیتِ ابژکتیو» برساخته می‌شود.‌»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه