کتاب روزی روزگاری جنگی معرفی کتاب روزی روزگاری جنگی: sepideh.pub's profile picture sepideh.pub خاطرهنگاری جنگ از شاخههای پرطرفدار و خواندنی خاطرهنویسی امروز است، به خصوص وقتی که این خاطرات به وسیلۀ یک داستاننویس به تحریر درمیآید. «روزی روزگاری جنگی» اثری خواندنی از این جنس است. مهدی قزلی در این کتاب، ۱۳۷ خاطرۀ کوتاه از جنگ را با نثری جذاب به نگارش درآورده است؛ خاطراتی که هر یک میتواند راویای داشته باشد، ولی به این ترتیب یک هویت یکپارچه یافتهاند. ایجاز و فشردگی روایت در این خاطرات چندسطری قابل توجه است، به طوری که گاهی این خاطرات از یکی دو پاراگراف تجاوز نمیکند، ولی به خوبی گویا و رسا است. در بسیاری از این خاطرات، نوعی غافلگیری داستانوار هم دیده میشود، به طوری که در گره روایت یا داستان در آخرین سطر باز میشود. بخشی از کتاب روزی روزگاری جنگی: مهمات میبردم. چند نفر در جاده دست تکان دادند، سوارشان کردم. گفتم: «شما که هنوز دهنتان بوی شیر میدهد، نمیترسید از جنگ؟» خندیدند و به جای کرایه، صلوات فرستادند و آمدند بالا کنار مهمات نشستند. جلوتر گفتند با چراغ خاموش برو. عراقیها روی جاده دید دارند، بدجوری میزنند. چراغ خاموش، یعنی ته دره؛ یعنی خط بدون مهمات. یکی گفت: «حاجی ناراحت نباش.» چفیه سفیدرنگش را انداخت روی دوشش. جلوی ماشین میدوید که من ببینمش تا بتوانم بدون چراغ بروم. خمپارهای آمد و او رفت. یکی دیگرشان آمد جلوی ماشین دوید. خمپارهای آمد و او هم رفت. وقتی رسیدیم خط، همهشان پشت ماشین کنار مهمات خوابیده بودند؛ با لبخند و چشمهای باز.
نظرات کاربران
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.