به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02166963155
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







تشیع علوی و تشیع صفوی









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی اثر علی شریعتی یکی از مهم‌ترین آثار این متفکر ایرانی است که در سال 1351 خورشیدی به چاپ رسید. این کتاب بر اساس سخنرانی‌های شریعتی در حسینیه ارشاد در رمضان سال 1350 نوشته شده است. در این اثر، شریعتی تاریخ تشیع را به دو دوره علوی و صفوی تقسیم می‌کند و به مقایسه بین این دو رویکرد می‌پردازد. تشیع علوی: این نوع تشیع بر اساس تفکر امامان شیعه است و به عنوان یک جنبش انقلابی و پویا در نظر گرفته می‌شود. شریعتی آن را تشیع مسئولیت، آزادی، انقلاب کربلا و انسانیت می‌نامد. تشیع صفوی: این نوع تشیع با حکومت صفوی مرتبط است و به عنوان یک نظام مصلحت‌گرا و ثابت در نظر گرفته می‌شود. شریعتی آن را تشیع ستایش، عبودیت، فاجعه کربلا و قومیت می‌نامد. کتاب به مباحث مختلفی مانند عترت، عصمت، وصایت، ولایت، امامت، عدل، تقیه، سنت و نفی بدعت، غیبت، شفاعت، اجتهاد، دعا و تقلید می‌پردازد و این مفاهیم را در دو نوع اندیشه علوی و صفوی ارزیابی می‌کند. این کتاب پس از انتشار، واکنش‌های زیادی را در ایران برانگیخت و اصطلاحات شیعه علوی و صفوی در جدال‌های سیاسی ایران مورد استفاده قرار گرفت. شریعتی از برخی علما انتقاد کرد که به گفته او پیروان تشیع صفوی بودند.

خواندن کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

این کتاب را می‌توان به دین‌شناسان، تاریخ‌دانان، و علاقمندان به اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی توصیه کرد. همچنین، کسانی که به تاریخ تشیع و تحولات آن در ایران علاقه دارند می‌توانند از این کتاب بهره ببرند. دانشجویان رشته‌های علوم اجتماعی، تاریخ، و الهیات نیز می‌توانند از مفاهیم ارائه شده در این کتاب استفاده کنند. شریعتی با استفاده از مفاهیم جامعه‌شناسی، تحولات تاریخی تشیع را تحلیل می‌کند. ارائه مفاهیم جدیدی مانند تشیع علوی و صفوی که به درک بهتر تاریخ تشیع کمک می‌کند. انتقاد از برخی رویکردهای سنتی و مصلحت‌گرایانه در تشیع صفوی که می‌تواند برای کسانی که به دنبال دیدگاه‌های نوین هستند، جذاب باشد. گروه‌های خاص: روحانیون و علما: برای درک بهتر تحولات تاریخی مذهب شیعه و نقد برخی رویکردهای موجود. فعالان سیاسی و اجتماعی: برای درک بهتر نقش مذهب در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران. مطالعه‌کنندگان تاریخ ایران: برای شناخت بهتر سیر تاریخی مذهب شیعه در ایران.

در بخشی از کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی می‌خوانیم

«در جامعه‌شناسی یک اصلی است به این نام: تبدیل موومان به انستیتوسیون به این معنی که در جامعه، حرکتی بر اساس‌ایده‌آل‌ها و هدف‌هایی ایجاد می‌شود و یک فکر، یک گرایش، یک‌ایمان جوانِ متحرک است که این نهضت را (به آن معنای حقیقی کلمه یعنی حرکت، وزش) ایجاد می‌کند. یک نهضت عبارت است از روحی و حرکتی که به طرف هدفی روان است و همهٔ پیروانش، همهٔ مسائل و احکام و عقاید و اعمال و شعائر و حتی مراسمی که در میان پیروانش وجود دارد، متوجه آن هدف‌اند و همه‌چیز و همه‌کس وسیله هستند برای تحقق آن هدفی که این نهضت برای نیل به آن هدف به وجود آمده است. این نهضت یا حرکت، در راه رسیدن به آن هدف، خود به خود به موانعی که عوامل سدکنندهٔ راهش است برمی‌خورد و در اینجاست که درگیری، مبارزه و کشمکش ایجاد می‌شود. بنابراین از خصوصیات نهضت، حرکت و روشن بودن هدف است و همه‌چیز وسیله و مقدمه برای رسیدن به آن هدف. دیگر اینکه در مسیر این حرکت و سرگذشت آن، تلاش و درگیری و مبارزه جبری است. یک مکتب، یک مذهب و یک ایدئولوژی اجتماعی، دینی، طبقاتی، ملی، در آغاز کارش برای پاسخ گفتن به نیاز زمان، یا طبقه یا قوم به وجود می‌آید و برای تحقق بخشیدن به آن‌ایده‌آل و شعارش، پیروان خودش را به حرکت در می‌آورد. این نهضت در مسیر خودش حرکت می‌کند، یک حرکت مدعی زمان و تغییردهندهٔ نظام موجود که می‌خواهد ویران کند و با یک حالت انتقادی شدید نسبت به هر چه که وضع موجود را نشان می‌دهد یا می‌سازد، وضع دیگری را پیش آورد و شرایط نوی را بیافریند. همه چیز را تغییر می‌دهد. نهضت به هدف می‌رسد، یا بی‌آن‌که به هدف برسد، به اوج قدرتش می‌رسد. اما بدان‌جا که رسید، درگیری و مبارزه‌اش از بین می‌رود. سد و مانعی دیگر در برابرش نیست. به قدرتش که رسید، حالتش عوض می‌شود؛ می‌ایستد؛ متوقف می‌شود؛ حالت متحرک و انقلابی‌اش را از دست می‌دهد و حالت محافظه‌کاری می‌گیرد! چون اول می‌خواست دشمن را خلع سلاح کند و نظام را عوض کند؛ حالا خودش قدرتمند و حاکم است و می‌خواهد خودش را حفظ کند و نگه‌دارد؛ لذا حالت ضدانقلابی پیدا می‌کند، چون خودش روی کار آمده؛ انقلاب‌های بعدی را شورش، خیانت یا ضدانقلاب می‌خواند. در اینجا از نظر جامعه‌شناسی که مطلب را بررسی می‌کنیم می‌بینیم آن واقعیت که در اول نهضت بود و موومان، حالا در قدرت خودش تبدیل گردیده به انستیتوسیون یا نهاد و یک پایهٔ ثابت اجتماعی شده است و به صورت خیمه‌ای درآمده بر روی جامعه و یک قدرت سازمان‌یافتهٔ دولتی شده که در ظاهر به اوج قدرت رسیده است! اما، در روح به توقف و رکود افتاده است! در تاریخ از این نمونه‌ها بسیار داریم. مثلاً مذهب زردشت که در دورهٔ اشکانی در حال مبارزه با اشکانیان بود و در حال کشمکش با نظام حاکم، در دورهٔ ساسانی حاکم بر سرنوشت جامعه و بر همهٔ قدرت‌ها، حتی قدرت سیاسی می‌شود. به نهایت قدرتش می‌رسد و در اوج شکوه و عظمتش می‌درخشد. معابد در منتهای زیبایی و در نهایت آزادی و رواج، در ایران پشت سر هم بنا می‌شود و آتش‌های مقدس در سراسر ایران برافروخته می‌گردد. اما در همان جاست که دیگر روح مذهب زردشت متوقف می‌شود و این مذهب که به صورت یک‌ایمان و حرکت بود، به صورت قدرت حاکم محافظه‌کار درمی‌آید و دیگر نیاز مردم را که می‌خواهند همیشه حرکت کنند و نیاز نسل جدید را که در حرکت نهفته است و همواره خواهان تحول و نو شدن است، برآورده نمی‌کند؛ بلکه در برابر این نیاز و حرکت می‌ایستد. این است که چون این مذهب حالا بر سر‌ها حکومت می‌کند و بر ظاهر زندگی، نه بر دل‌ها و آرمان‌ها، دیگر نمی‌تواند پاسخگوی نیاز زمان خودش باشد و خود به خود زمینه و زمانه نیازمند یک نهضت دیگری می‌شود. »

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه