یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!
معرفی کتاب
کتاب «روش تحقیق در منطق زیبایی و انسانشناسی» به کوشش بهروز ایمانی، حاصل پژوهشهای مهرداد اوستا است. این کتاب با هدف شناخت عمیق انسان، با فصلی تحت عنوان «انسان و شناخت او» آغاز میشود و در آن به دیدگاههای مختلف فلسفی مانند اصالت عمل (پراگماتیسم) ویلیام جیمز و اصالت واقع کنت میپردازد و نظریه کانت را مطرح میسازد. در فصول بعدی، اوستا به شرح مفهوم «شناخت و یا علم» برای گروهی خاص میپردازد که حقیقت بغرنجی را در گوهر آدمی نهفته میدانند، و همچنین معنی «توحید» را در مکاتب حکمت و عرفان بررسی میکند. در بخشهای پایانی، نویسنده به تأویل و تفسیر داستان «بازرگان و توتی» از مثنوی مولوی و شرح و تأویل «منطقالطیر» عطار نیشابوری میپردازد. نمایهها، نامها و کتابنامه، قسمتهای پایانی این اثر را تشکیل میدهند.
این اثر یک پژوهش میانرشتهای عمیق است که تلاش میکند از مرزهای دانشهای مرسوم فراتر رفته و به ریشههای فلسفی، عرفانی و منطقی «شناخت انسان» بپردازد. رویکرد مهرداد اوستا در این کتاب، صرفاً توصیفی نیست، بلکه تلاشی برای تأویل هستی و جایگاه انسان در آن است.
یکی از ویژگیهای مهم ساختاری این کتاب، تلفیق حکمت و عرفان با فلسفهی غرب است. اوستا با بررسی مکاتب فلسفی غربی (پراگماتیسم و اصالت واقع) به عنوان نقطهی عزیمت، سپس به مفاهیم عرفانی و اسلامی (توحید در مکاتب حکمت) میپردازد و در نهایت از طریق تأویل ادبیات کلاسیک فارسی (مولوی و عطار)، به سنت فکری شرق بازمیگردد.
این کتاب در مجموع، به محوریت انسان و شناخت او در فلسفه و عرفان میپردازد. اوستا انسان را تنها کلمهای میداند که همهی معانی و مفاهیم را در بر میگیرد و بیان بیاعتبار ساختن سببها و تحقق علت اولی است. این اثر با عمق بخشیدن به «انسانشناسی»، به خواننده این امکان را میدهد که نقش خود را در هستی و ارتباطش با مفاهیم مطلق مانند «علم مطلق» بازتعریف کند.
این کتاب به دانشجویان و پژوهشگران فلسفه، عرفان، ادبیات تطبیقی، و کسانی که به دنبال تحلیل عمیق هستیشناسی انسان در گفتگوی شرق و غرب هستند، توصیه میشود.
محور پژوهش استاد اوستا در این اثر انسان است و شناخت او انسان تنها کلمهای که همه معانی و مفاهیم را به یکجا در بر دارد و هر کلمهای در اقصای مفاهیم، خود مفهومی است از مفاهیم بیشمار این کلمه انسان به مفهوم مطلق بیان بیاعتبار ساختن سببهاست و تحقق علت اولی یعنی علم مطلب و آنجا که قلمرو بینهایت اوست هر چیز باوجود او میتواند وجود داشته باشد و جدا از او همه ارزشهای خود را از دست بنهد و لفظ باوجود اوست که معنی پیدا میکند و هر صفت بااراده او شریف است یا بیارج و ناچیز