کتاب «جویبار لحظهها» نوشته دکتر محمدجعفر یاحقی، اثری جامع و روان در زمینه نقد و بررسی ادبیات معاصر فارسی است که به تحلیل شعر و نثر معاصر ایران میپردازد. این کتاب که پیشتر با نام «چون سبوی تشنه» منتشر شده بود، از منابع اصلی درس ادبیات معاصر در دانشگاههای ایران به شمار میرود. بخش نثر: بررسی آثار برجسته نویسندگان معاصر ایرانی مانند جمالامیرخانی، بزرگ علوی، صادق هدایت، ابراهیم گلستان، هوشنگ گلشیری، جلال آلاحمد، غلامحسین ساعدی، احمد محمود و دیگران، با تمرکز بر سبک، لحن و مضامین آثارشان. بخش شعر: تحلیل آثار شاعران معاصر ایران از جمله نیما یوشیج، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری و دیگران، با توجه به سبک، زبان و مضامین شعری. کتاب در شش بخش تدوین شده که موضوعاتی چون «پس از بیداری»، «عصر شعر نیمایی یا دوره نوگرایی»، «درآمدی بر ادبیات عصر انقلاب»، «ادبیات داستانی معاصر»، «مقالهنویسی و فارسی دانشگاهی» و «ادبیات زنان در ایران معاصر» را پوشش میدهد. ویژگیهای مهم کتاب عبارتند از: جامعیت در پوشش ادبیات معاصر فارسی، شامل شعر و نثر، زبان ساده و روان که برای دانشجویان و علاقهمندان قابل فهم است و منبعی ارزشمند برای دانشجویان، اساتید و پژوهشگران ادبیات معاصر. این کتاب به عنوان مرجعی معتبر در نقد ادبیات معاصر ایران شناخته شده و به خوانندگان کمک میکند تا با جریانها، سبکها و شخصیتهای برجسته ادبیات معاصر آشنا شوند و درک عمیقتری از آثار آنان پیدا کنند. در مجموع، «جویبار لحظهها» منبعی مفید و معتبر برای مطالعه و پژوهش در حوزه ادبیات معاصر فارسی است که هم برای دانشجویان و هم برای علاقهمندان به ادبیات توصیه میشود.
دانشجویان و اساتید رشته ادبیات فارسی، بهویژه در ترمهای آغازین دانشگاه، زیرا «جویبار لحظهها» در بسیاری از دانشگاههای ایران و حتی خارج از کشور به عنوان متن درسی ادبیات معاصر تدریس میشود. پژوهشگران و منتقدان ادبی که به دنبال منبعی جامع برای شناخت جریانها و تحولات ادبیات معاصر ایران هستند. علاقهمندان به ادبیات معاصر فارسی که میخواهند با شاعران و نویسندگان برجسته این دوره و ویژگیهای آثارشان آشنا شوند. کسانی که به دنبال درک عمیقتر از شعر و نثر معاصر ایران و تحلیلهای علمی و دقیق در این حوزه هستند. در مجموع، «جویبار لحظهها» برای هر کسی که به ادبیات معاصر فارسی علاقه دارد یا نیازمند شناخت ساختارها و جریانهای ادبی این دوره است، منبعی ارزشمند و قابل توصیه است.
زن به عنوان نیمه دوم آفرینش در اساطیر و فرهنگ، و بعد هم در تاریخ و ادب ایران مطرح بوده است. نگاهی به پیشینه حضور زن در افسانه و تاریخ سرزمین کهن سال ایران میدان و فرصتی فراخ میخواهد، که این مختصر را گنجایی و مجال این کار نیست. از بخت نیک، در این موارد پژوهشهای اندک و بسیاری هم صورت گرفته که در نگاه نخستین به کنجکاوی پژوهندگان در آغاز راه میتواند پاسخ گوید. در تاریخ و ادب دوره اسلامی ایران هم زن در دو سیمای فعال و منفعل حضور و بروز داشته است: فعال به صورت زنان قهرمان و مادران تاریخ ساز و یا پتیارگان مؤثر در کار و کردار مردان در جلوههای گوناگون فرهنگ، و منفعل در سیمای زنان افسانهها و معاشقین غزلها و تغزلها به عنوان پدید آورندگان ادبیات سرشار غنایی فارسی. از مشیانه وجهی (ماده دیو دستیار اهریمن) و آناهیتای اسطورهها گرفته تا سودابه و رودابه و تهمینه و فرنگیس (فری گیس) حماسهها؛ و حرّه ختلی و مادر حسنک و رابعه و جهان خاتون و قرة العین تاریخ، و ویس و شیرین و لیلی و زلیخا و بلقیس منظومههای غنایی تا شهرزاد و خجسته و فرّخ لقای داستانهای منثور، هر کدام جلوهای از جلوههای گوناگون حضور زنان در ادبیات ایران نشان میدهد. پیش از آن که به ادبیات مربوط به زنان در عصر حاضر بپردازم، اشاره به دو نکته دیگر لازم مینماید: نخست این که فرهنگ و تاریخ ایران مثل بسیاری از ملل دیگر جهان، بر روی هم سیمایی مردانه دارد و زن در آن به تعبیر امروزی آن 《جنس دوم》 معرفی شده است، بسیاری ممکن است دلیلش را این بدانند که زمام تاریخ و قلم در این مرحله از حیات قوم ایرانی هماره در دست مردان بوده است، بنابراین مسیر کار را به همان سویی بردهاند که خود آنان خواستهاند. دیگر آن که در ادبیات دوره اسلامی ایران، مسأله زن تا حدودی زیر تأثیر قوانین و مقررات اسلام در مورد روابط زن و مرد ظاهراً در مرتبه دوم واقع شده، اما چنان نیست که همه جا دقیقاً حقوق زن بر مبنای ضوابط اسلامی مراعات شده باشد، بنابراین کم و کاستیهای موجود در نگاه تاریخ و ادب این دوره، مستقیماً به نظام حقوق زن در اسلام مربوط نمیشود. تفاوتهایی هم که در قوانین اسلامی میان زن و مرد مشاهده میشود، از نظر مبانی عقیدتی اسلامی دلایل و تفسیر و تعبیر خاصی دارد، که بحث و گفتگو درباره آن در این مختصر نمیگنجد. تقابل مردان و زنان و به ویژه یکه تازیهایی که مردان اغلب حق مسلم خود میدانستند و در خلال آثار گوناگون، زنان را به پتیارگی و دژخویی و نیرنگ و صفات نا دلپذیر دیگر منسوب و متصف کردهاند، گاهی، و مخصوصاً در دوره قاجاریه، از جانب زنان بیپاسخ نمانده است، و اگر فی المثل مردان با تألیف کتابهایی از نوع کلثوم ننه و تادیب النسوان چهره خاصی از زنان ایرانی ترسیم کردهاند زنان هم با انتشار کتابهایی از قبیل معایب الرجال به مذمت مردان برخاسته و تا حدی از جنس مخالف و ناموافق انتقام گرفتهاند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir