به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
11 ٪
۱۳۰٬۰۰۰
۱۱۵٬۷۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید

کتاب‌های مشابه







سایه ناتمام - زندگی شهید فرشید فرشته صنیعی









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

«سایه ناتمام روایت یکی از جوان‌هاست که بعد از سی و چند سال گمنامی و غربت خودخواسته ما را دعوت به تماشای زندگی پرفراز و نشیبش کرده است پسرکی که در کالبد برادر دوقلوی خودش یک روز به سراغم آمد و من را با دنیای یروبه رو کرد که جز خاطرات محو پدر و مادرم چیزی از آن را حس نکرده بودم و از همان روز بود که پابه‌پای او از خانه‌ای که در آن قد کشیده بود، سردرآوردن؛ پشت نیمکتی که هنوز از صدای او پر بود نشستم و از دیوارهای آجری گذشتم و پا به مدرسه‌ای گذاشتم که درس‌خواندن در آنجا آرزویش بوده، به حجره‌ای سرک کشیدم که صدای بحث و خنده و گریه دوران طلبگی‌اش بر در و دیوارش حک شده و عاقبت به سنگری رسیدم که شاهد اوج‌گرفتن و بزرگ‌شدنش بوده است.» (یادداشت نویسنده)

درباره کتاب سایه ناتمام: 

کتاب «سایه ناتمام» سرگذشت شهید فرشید (حسین) فرشته صنیعی است. زینب پاشاپور در این کتاب با برادر دوقلوی شهید، فرشاد (احمد) فرشته صنیعی همراه شده است تا غبار گمنامی از چهره یک جوان عارف و مجاهد بردار که در راه اسلام و ایران از جان خود گذشت. این دوقلو در خانواده‌ای مرفه در شهر تهران رشد یافتند و در دبیرستان البرز که یکی از معروف‌ترین مدارس کشور بود درس خواندند. درحالی‌که بسیاری از هم‌کلاسی‌هایشان وارد دانشگاه‌های صنعتی و پزشکی شدند با به ثمر نشستن انقلاب این دو نفر به همراه جمعی دیگر از دوستانی که به جریان امام خمینی علاقه‌مند بودند وارد حوزه علمیه شدند. با شروع جنگ از سوی رژیم صدام این دو طلبه نیز همچون خیل مشتاقان امام به جبه‌ها پیوستند. شهید برای مدتی نیز همراه سپاه محمد رسول‌الله (ص) به لبنان اعزام می‌شود و سرانجام در عملیات کربلا هشت مزد مجاهدت خود را می‌گیرد و به شهادت می‌رسد و در کنار هم‌رزمانش در بهشت‌زهرا تهران دفن می‌گردد. زندگی ایشان حاوی نکات مهم و ارزنده‌ای پیرامون انسانی است که تلاش و همت خود را در جلب رضایت خدا و پیشرفت جامعه اسلامی قرار داده است. این شهید گران‌قدر سرانجام در 19 فروردین‌ماه سال 1366 در سن 24 سالگی و در عملیات کربلا 8 بر اثر حوادث ناشی از درگیری در شلمچه دعوت حق را لبیک گفت. مزار این شهید در قطعه 29 ردیف 94 شماره 5 بهشت‌زهرا (س) قرار دارد.

در ادامه قسمتی از این کتاب را می‌خوانید: 

من و حسین همه سال‌های تحصیلمان را کنار هم گذرانده بودیم و من از استعدادش بی‌خبر نبودم؛ اما باز هم برایم عجیب بود که چطور هیچ‌کدام از این فاصله‌گرفتن‌هایش از درس و کتاب او را از بحث‌های علمی دور که نکرده هیچ بلکه هنوز هم جزو شاگردان ممتاز است. گاهی پیش می‌آمد نکاتی را به درس اضافه کند که ما موقع مباحثه و تدریس استاد از آن غافل بودیم. دقتش از من خیلی بیشتر بود شاید هم همه این‌ها حاصل دفترهایی بود که چند سالی می‌شد با خودش این طرف و آن طرف می‌برد جایی از سفر لبنان و اعزام به جبهه و ماندن در حوزه و حتی مراسم ختم یا جشنی نبود که حسین خاطرات روزانه‌اش را توی دفترهایش ننویسد. آن هم دفترهایی که من می‌دانستم فقط در خاطره و یادداشت خلاصه نمی‌شود و پر است از نکات اخلاقی که در تمام آن سال‌ها یاد گرفته بود. اصلاً انگار عادت کرده بود همه چیز را عمیق ببیند و از همه چیز و همه‌کس چیزی یاد بگیرد حتی ساده‌ترین جمله‌ها را همین ریزبینی‌اش بود که فهمیدن درس‌ها را برایش راحت می‌کرد.

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه