به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02166963155
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







تویی به جای همه - حماسه سجادیه کتاب اول





فرصت دارید این کتاب ارزشمند را تهیه کنید!

در صورت تأخیر یا تغییر قیمت در تامین کتاب، اطلاع‌رسانی خواهد شد.





آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

 هر برگی از درختِ این کتاب را که نگاه می‌کنیم، جنگلی انبوه از منابع و کتب دیگر را می‌بینیم که سید مهدی شجاعی با وسواس و دقتی شگفت‌انگیز وقایع را از میان آنها بیرون کشیده و در قالب عبارات و جملاتی دلنشین و داستانی پر تعلیق و کشش در چهارضلعیِ این کتاب جا داده. معلوم است شجاعی تاریخ را نخوانده، زندگی کرده. اشک‌هایش هنگام نوشتن روی سطر، سطر کتاب جا انداخته و احساس غرور و تفاخرش به سلاله پاکش بر ورق‌ورق کتاب سایه انداخته.

درباره کتاب تویی به‌جای همه

واقعهٔ عاشورا یک واقعهٔ اتفاقی و تصادفی نیست و درعین‌حال، یک انقلاب یا قیام یا نهضت ازپیش‌طراحی‌شده هم نیست. واقعهٔ عاشورا مبتنی بر یک سلسله وقایع چند ده‌ساله است که در مکانی به نام کربلا و زمانی به نام عاشورا متبلور شده است و این واقعه بدون دیدن و دانستن و فهمیدن آن سلسله وقایع، به‌هیچ‌وجه قابل‌درک نیست.
 مقدمات واقعهٔ عاشورا از زمان حیات رسول خاتم شکل‌گرفته است. خداوند متعال، آخرین مشعل هدایتش را در تاریک‌ترین نقطهٔ جهان برافروخت. آخرین رسولش را در میان جاهل‌ترین، وحشی‌ترین و افسارگسیخته‌ترین مردم تاریخ برانگیخت و بماند که نفس بعثت پیامبر در این زمان و مکان، خود یکی از بزرگ‌ترین معجزات خداوند بود.
 طبیعی بود که در ابتدای کار، جاهلیت در مقابل دانش و بینش بایستد، سبعیت و وحشیگری در مقابل مهربانی و عطوفت، قد علم کند و ظلم و ستم، تسلیم عدل و مساوات نشود و استحمارگران مردم، مانع بیداری و هشیاری و استقلالشان شوند.
 طبیعی بود که وجود چنین پیام‌آوری را معارض و مزاحم منافع و مطامع خود ببینند و تمام قدرت و توانشان را برای نابودی او به کار بگیرند و با همهٔ قوا مانع پیوستن مردم تحت ستم به منجی و حمایتگرشان شوند.
 اگر کربلا صحنهٔ تقابل میان اسلام اصلی و بدلی بوده است، اگر فلسفهٔ شهادت حسین در کربلا، تبیین اسلام علوی و افشای اسلام اموی بوده است.
 اگر حسین در کربلا به دست اسلام اموی به شهادت رسیده است، رسالت سجّاد پس از حسین استمرار و تداوم همان مسیر است.
 نام حسین، یاد حسین و خون حسین، تنها با تبیین اسلام علوی و تشریح مختصات اسلام اموی، زنده می‌ماند و استمرار می‌یابد.
 اینکه سجاد در تمام طول عمرش هر روز و هر ساعت به هر بهانه‌ای از حسین یاد می‌کند و از مصیبت حسین می‌گوید و در عزای حسین می‌گرید، صرفاً تداعی درد و داغ نیست. تبیین هدفی است که حسین جانش را فدای آن کرده است. تشریح مصادیقی است که حسین برای مفهوم کلی آن جان داده است.
 تثبیت ملاک‌ها و معیارهایی است که حسین با خون خود بر پیشانی تاریخ حک کرده است.
 اگر پس از عاشورا، رسالت سجاد، تداوم راه حسین است، این رسالت با تبیین مبانی و ملاک‌های تشخیص اسلام علوی و اسلام اموی، محقق می‌شود.
 کتاب تویی به‌جای همه؛ حماسه سجادیه در رثای حضرت امام سجاد (ع) و رسالت او نوشته شده است.

خواندن کتاب تویی به‌جای همه؛ حماسه سجادیه (کتاب اول) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 این کتاب را به دوستداران امام چهارم شیعیان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب تویی به‌جای همه؛ حماسه سجادیه (کتاب اول)

 «انگار که بر اساس یک قرار ناگذاشته، مسئولیت کاروان را از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام، زینب بر عهده داشته و از شام تا مدینه این رسالت را به حضرت سجّاد واگذاشته.

 در کربلا و پس از آن، حال سجّاد چنان نبوده که بتواند پناه و تکیه‌گاه کاروان شود و حتی لحظاتی پیش‌آمده که سجّاد نیز خود نیازمند پناه و تکیه‌گاه بوده و زینب، یک‌تنه بار او و همهٔ زنان و کودکان کاروان را بر دوش گرفته و خم به ابرو نیاورده.

 از کوفه تا شام، سجّاد به‌تدریج از آن بیماری طاقت‌سوز فاصله گرفته و توانِ ازتن‌رفته را بازیافته.

 گویی آن بیماری خدادادی برای سجّاد چنان سخت بوده که تحمل غُل‌وزنجیر بر دست‌وپا، آسان می‌نموده. زنجیری که حلقه‌های آن در هُرم آفتاب، گداخته شده و پوست و گوشت را سوزانده و بر استخوان نشسته.

 زینب در کوفه - چه کوچه و بازار و خیابانش و چه کاخ ابن زیاد - و نیز تمام مسیر کوفه تا شام را میدان‌دار بوده، اهالی کاروان را زیر بال‌وپر گرفته و از هر گزند و تعرضی مصونشان داشته و دشمن را در هر هجمه و برنامه‌ای ناکام گذاشته.

 در شام، زینب و سجّاد هر دو شانه‌به‌شانه ایستاده‌اند و به هم توش‌وتوان بخشیده‌اند و روشنگری کرده‌اند و پوزهٔ دشمن را به خاک مالیده‌اند و او را دچار رسوایی و انفعال و عقب‌نشینی کرده‌اند.

 معلوم نیست که در شام چه اتفاقی افتاده که پس از آن، زینب، ایستایی و استواری‌اش روبه‌کاهش گذاشته و آن قدرت و اقتدار پیشینش بازنگشته. انگار از فاصلهٔ شام تا مدینه، خورشید وجودش رو به افول نهاده و منزل‌به‌منزل کم‌رنگ‌تر و بی‌رمق‌تر شده.

 شاید خرابه‌نشینی، همای شکوه و وقار و عزّت را دل‌آزرده کرده.

 شاید در خرابه، مصیبتی سهمگین، تتمهٔ صبوری‌اش را به یغما برده و کمرش را شکسته.

 شاید بر بانوی اعلی‌علّیین مواجهه با ساکنین اسفل‌السافلین گران آمده.

 شاید مشاهدهٔ گمراهی و جهالت مردم بر باور دختر پیامبرِ هدایتگر سنگین نشسته.

 شاید که شام، تمامی اتفاقات شام، جراحت عمیق کربلا را نمک‌سود کرده.

 و شاید که این کم‌جانی و خستگی‌اش، مستقیم، معطوف شام نبوده، بلکه از کربلا به‌تدریج هرچه رمق در تن و قرار در جان داشته به جان دیگران ریخته و خود به‌تدریج فروریخته.

 مثل شمعی که جان خود را فدای روشنی راه دیگران می‌کند و همهٔ توانش را برای ایستادن و روشنی بخشیدن به کار می‌گیرد؛ اما استواری‌اش به‌تدریج کاهش می‌یابد و علی‌رغم اینکه توش‌وتوانی برای ایستادن ندارد، همچنان که آب می‌شود و بر زمین نقش می‌بندد، از تک‌وتا نمی‌افتد و شعله‌اش را پُرفروغ نگاه می‌دارد.

 مثل راه‌نورد قلّه‌پیمایی که تمام توانش را برای صعود به کار می‌گیرد و خرج راه می‌کند؛ اما به چند گامی قلهٔ بکر و پانخورده که می‌رسد هیچ رمقی در تنش باقی نمی‌ماند و گام‌های مانده را از روح و جان وام می‌گیرد و وقتی که پا بر بام جهان و بلندترین نقطهٔ عالم امکان می‌گذارد از هوش می‌رود و بعد از آن، بی‌آنکه بخواهد یا بداند، دستش پرچم صبر و صلابت را بر چکاد قله می‌نشاند.»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه