حرف اصلی این رمان عشق است. اما عشق نه از آن نوع معمولی که در دیگر کتابها خواندهایم. عشقی پرشور که غرور و خشونت را هم در درونش میپرورد. در کنار عشق، زبان شاعرانهٔ نادر ابراهیمی آنچنان زیباییهای ترکمنصحرا را تصویر میکند که میتوان چشمها را بست و خود را آنجا تصور کرد. رویارویی جهل با علم و دانایی هم موضوع دیگری است که این کتاب بازتاب میدهد و نمایانگر اختلافنظر میان دو نسل است.
نادر ابراهیمی نویسنده ایست توانا در عرصههای شخصیتپردازی، نمادگرایی و کاربرد زاویه دید. رمان سهجلدی آتش بدون دود بهخوبی بازتابنده این است.
شخصیت زن در این رمان آن گونه که شایسته یک زن ترکمن است در این رمان توصیف شده است. زن ترکمن پابهپای همسر خود برای داشتن یک زندگی آرام تلاش میکند. او مطیع بیچونوچرا همسر خود است." زن ترکمن، نجابت را النگوی طلا و گردنبند جواهرنشان نمیداند که گاه باشد و گاه نباشد. زن ترکمن، یعنی ذات نجابت ترکمن... ".
آنچه به اثر نادر ابراهیمی ارزش میدهد، استفاده فراوان از نامهای ترکمنی و آذری است نویسنده با چنین رویکردی، رمان خود را بهصورت فرهنگی از نامهای بومی درآورده است نامهایی که بهمرورزمان و به سبب دگرگونیهای محیط و اجتماع، شاید که امروزه چندان حفظ و نگهداری زبان برای هر ملّتی پشتوانه غنی و ریشهدار ماندن. کاربرد نداشته باشد فرهنگ آن قوم است.
از عشق سخن باید گفت، همیشه از عشق سخن باید گفت. عشق در لحظه پدید میآید، دوستداشتن در امتداد زمان. این اساسیترین تفاوت میان عشق و دوستداشتن است. عشق، معیارها را در هم میریزد؛ دوستداشتن بر پایهٔ معیارها بنا میشود. عشق ناگهان و ناخواسته شعله میکشد، دوستداشتن از شناختن و خواستن سرچشمه میگیرد. عشق، قانون نمیشناسد، دوستداشتن اوج احترام به مجموعهای از قوانین عاطفی است. عشق، فوران میکند - چون آتشفشان، و شره میکند - چون آبشاری عظیم؛ دوستداشتن، جاری میشود
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir