کتاب «کافکا در کرانه» اثر هاروکی موراکامی، رمانی پیچیده و رویاگونه است که داستان دو شخصیت اصلی را به صورت موازی روایت میکند: کافکا تامورا، پسری پانزدهساله که به دلیل پیشگویی عجیب از خانه فرار کرده تا مادر و خواهرش را پیدا کند، و ساتورو ناکاتا، پیرمردی که در کودکی دچار عقبماندگی ذهنی شده اما توانایی صحبت با گربهها را دارد. فصلهای فرد داستان کافکا را از زبان اول شخص روایت میکنند و فصلهای زوج به روایت سوم شخص درباره ناکاتا اختصاص دارد. این دو شخصیت هرگز همدیگر را نمیبینند اما داستانشان به شکل رمزآلودی به هم مرتبط است. رمان «کافکا در کرانه» مرز میان واقعیت و خیال را در هم میآمیزد و از عناصر متافیزیک، اسطورههای یونانی، سفر در زمان و ناخودآگاه بهره میبرد. موضوعات اصلی آن شامل زندگی، عشق، فقدان، رنج، سرنوشت، تقواپیشگی، رابطه میان رؤیا و واقعیت و جستجوی معناست. این کتاب با بهرهگیری از فرهنگ ژاپنی و آیینهای سنتی به ویژه شینتو، فضایی منحصر به فرد و تماماً ژاپنی خلق میکند که خواننده را به تأمل درباره زندگی و سرنوشت انسان دعوت میکند. این رمان که در سال 2002 منتشر شد و در سال 2005 به انگلیسی ترجمه گردید، از سوی منتقدان به عنوان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار موراکامی شناخته شده و در لیست ده کتاب برتر نیویورکر در سال 2005 قرار گرفته است. همچنین جایزه بهترین داستان فانتزی جهان در سال 2006 را دریافت کرده است. «کافکا در کرانه» برای علاقهمندان به ادبیات فلسفی، سورئال، و داستانهایی با ساختار پیچیده و معنابخش، و کسانی که به آثار هاروکی موراکامی علاقه دارند، اثری بسیار ارزشمند و خواندنی است.
علاقهمندان به ادبیات سورئال و رئالیسم جادویی که دوست دارند در داستانهایی با فضای رویاگونه و رمزآلود غرق شوند و مرزهای واقعیت و خیال را تجربه کنند. کسانی که به موضوعات فلسفی و انسانی مانند هویت، سرنوشت، عشق، تنهایی و جستجوی معنا علاقهمندند و میخواهند داستانی عمیق و چندلایه بخوانند. مخاطبانی که از روایتهای موازی و ساختار غیرخطی لذت میبرند و میخواهند با دو شخصیت کاملاً متفاوت ولی مرتبط، یعنی کافکا تامورا نوجوان و ناکاتا پیرمرد، همراه شوند. خوانندگانی که به فرهنگ و آیینهای ژاپنی، به ویژه شینتو، علاقه دارند و دوست دارند این عناصر در داستانی معاصر و فلسفی به کار رفته باشد. کسانی که به آثار هاروکی موراکامی علاقهمندند و میخواهند یکی از مهمترین و پرفروشترین رمانهای او را تجربه کنند. افرادی که به داستانهایی با پایان باز و پرسشهای بیپاسخ علاقه دارند و دوست دارند در دنیایی پر از نماد و استعاره به تأمل بپردازند. این کتاب با روایت جذاب و گیرا، فضای رازآلود و شخصیتهای پیچیده، تجربهای متفاوت و تأثیرگذار برای خوانندگانی است که به دنبال داستانی فلسفی، سورئال و تأملبرانگیز هستند.
بستن چشمهایت چیزی را تغییر نمیدهد. هیچ چیز فقط به خاطر اینکه تو آنچه را دارد اتفاق میافتد نمیبینی، ناپدید نمیشود. در حقیقت بار دیگری که چشمهایت را باز کنی اوضاع حتی خیلی بدتر خواهد بود. دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم این چنین است. چشمهایت را کاملاً باز نگه دار. فقط یک ترسو چشمهایش را میبندد... آنچه تو اکنون تجربه میکنی مضمون مکرر بسیاری از تراژدیهای یونان است. انسان سرنوشتش را انتخاب نمیکند. سرنوشت او را انتخاب میکند... میدانی فکر هزارتو اول از کجا آمد؟ از بین النهرین باستان. رودههای حیوانات را بیرون میکشیدند گمان میکنم گاهی هم مال آدمها را و از شکل آن برای پیشبینی آینده استفاده میکردند. شکل پیچیدهی روده را ستایش میکردند. بنابراین الگوی نخستین هزارتو در یک کلمه، شکم است؛ یعنی قوانین هزارتو درون توست و با هزارتوی بیرون ارتباط دارد. آنچه بیرون از توست منعکسکنندهی چیزهای درون تو است و آنچه درون توست منعکسکنندهی چیزهای بیرونی است. بنابراین وقتی به هزارتوی بیرون از خودت قدم میگذاری همزمان به هزارتوی درون نیز قدم گذاشتهای.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir