کتاب بازی نامحدود نوشتهی سایمون سینک یکی از آثار برجسته و اثرگذار در حوزهی رهبری، کسبوکار و موفقیت است که نگاهی نو به مفهوم بازی و موفقیت در زندگی و تجارت ارائه میدهد. کتاب به کسانی جان دوباره میدهد که آمادهٔ مبارزه با شرایط موجود و جایگزینی آن با واقعیتی هستند که برای انسانهای محتاجِ احساس امنیت هدایتگری بیشتری دارد؛ برای مشارکت در چیزی بزرگتر از خودمان و تحقق آن برای خودمان و روزگاران بعد از ما؛ برای واقعیتی که در جهت تحقق بهترین منافع ما بهعنوان افراد، شرکتها، جوامع و گونههاست. کتاب بازی نامحدود به مثابه راهنمایی است برای زندگی و کسبوکاری که بازی آن پایان ندارد و موفقیت در آن، استمرار و آرامش در طول مسیر است، نه فقط لحظههای کوتاه برد و باخت. مطالعه این اثر، دریچهای تازه به تفکر استراتژیک و رهبرانه باز میکند که برای هر کسی که میخواهد در دنیای متغیر امروز دوام بیاورد و رشد کند، ضروری است.
در این کتاب سایمون سینک دو نوع بازی را معرفی میکند: بازیهای محدود و بازیهای نامحدود. بازیهای محدود مثل شطرنج و فوتبال قوانینی ثابت دارند، شروع، میانه و پایانی مشخص و برندهای معلوم دارند. اما بازیهای نامحدود هدفشان ادامه دادن بازی است، بیپایان و بدون برندهی قطعی، مانند حوزههای تجارت و سیاست. نویسنده با بهرهگیری از مفاهیمی فلسفی و نمونههای تاریخی و کسبوکاری، نقش طرز فکر نامحدود را در موفقیت پایدار و رهبری موثر نشان میدهد و تفاوت آن را با طرز فکر محدود که بر اهداف کوتاهمدت و پیروزی سریع متمرکز است، به تفصیل توضیح میدهد. "بازی نامحدود" بر اساس نظریات جیمز کارس شکل گرفته است که زندگی را به مثابه بازیهایی با دو نوع محدود و نامحدود تقسیم میکند. سایمون سینک در کتابش تاکید میکند که رهبرانی که طرز فکر نامحدود دارند، میتوانند سازمانهایی انعطافپذیر، نوآور و ماندگار بسازند، زیرا بیوقفه به تداوم بازی یعنی ادامه موفقیتها و پیشرفتها میاندیشند، نه فقط بردهای گذرا و کوتاهمدت. کتاب با مثالهای واقعی از جنگ ویتنام و معرفی تفاوت ماهوی بین تفکر کوتاهمدت و بلندمدت در تصمیمگیریهای مدیریتی، خوانندگان را به درک عمیقتری از رهبری و مدیریت در دنیای امروز میرساند.
مدیران و رهبران کسبوکار که به دنبال تفکری متفاوت برای موفقیت پایدار هستند؛ کارآفرینان و افراد علاقهمند به توسعه فردی و مدیریتی با تمرکز بر راهبردهای بلندمدت؛ دانشجویان مدیریت، اقتصاد و رشتههای مرتبط که میخواهند بینش عمیقتری نسبت به ماهیت رهبری و موفقیت بیابند؛ هر فردی که از طرز فکر محدود و تمرکز صرف بر نتایج کوتاهمدت خسته شده و میخواهد در مسیر رشد مستمر و معنادار قرار گیرد.
«با حضور حداقل دو بازیکن، یک بازی شکل میگیرد. دو نوع بازی وجود دارد: بازی محدود و بازی نامحدود. بازیهای محدود را بازیکنان مشخصی بازی میکنند؛ آنها قوانین مشخص و یک هدف توافقشده دارند که وقتی به آن دست مییابند، بازی را خاتمه میدهند؛ مثلاً فوتبال یک بازی محدود است. بازیکنان همگی لباس مشخصی دارند و بهراحتی قابلتشخیصاند. مجموعه قوانین تعریفشدهای برای بازی هست و داوران برای رعایت قوانین حضور دارند. تمام بازیکنان بر سر بازی طبق آن قوانین توافق دارند و اگر قوانین را زیر پا بگذارند، ضربهٔ پنالتی را بهعنوان جریمه میپذیرند. همگی قبول دارند که در پایان زمان مشخص هر تیمی که امتیاز بیشتری کسب کرده باشد بهمنزلهٔ تیم برنده معرفی میشود. بازی تمام میشود و همه به خانه برمیگردند. در بازیهای محدود همیشه یک شروع، یک میانه و یک پایان وجود دارد. در مقابل، بازیهای نامحدود را بازیکنان مشخص و نامشخص بازی میکنند. هیچ قانون دقیق و توافقشدهای ندارد. گرچه ممکن است قراردادها یا قوانینی رفتار بازیکنان را کنترل کند، در میان آن مرزهای وسیع، بازیکنان میتوانند هر طور که مایلاند رفتار کنند. شیوهای که هر بازیکن برای بازی کردن انتخاب میکند کاملاً به خودش بستگی دارد و میتواند روشش را در هرزمانی و به هر علتی تغییر دهد. در این بازیها، افق زمانی نیز نامحدود است و از آنجا که هیچ خط پایان عملی برای بازی وجود ندارد، «پیروزی» نیز در آن بیمعناست. در بازی نامحدود، هدف اولیه تداوم بازی و ابدیکردن آن است. من درکم از این دو نوع بازی را از پروفسور جیمز پی. کرس دارم که در سال 1986 رسالهٔ کوچکی به نام بازیهای محدود و نامحدود: تصوری از زندگی بهعنوان یک بازی و احتمال نوشت. کتاب کرس بود که برای اولین بار مرا به اندیشیدن فراتر از بردوباخت و فراتر از قیدوبندها واداشت. هرچه بیشتر جهان را از دریچهٔ لنز بازیهای محدود و نامحدود کرس دیدم، بیشتر متوجه بازیهای نامحدود اطراف شدم؛ بازیهایی بدون خط پایان و بدون برنده؛ مثلاً چیزی شبیه اولشدن در ازدواج یا دوستی وجود ندارد. اگرچه مدرسه ممکن است محدود باشد، چیزی بهعنوان بردن در تحصیلات وجود ندارد. شاید شما، متقاضیان دیگر را برای یک شغل یا ترفیع شکست دهید اما هرگز برای برندهشدن در یک حرفه سر کسی تاج نمیگذارند. شاید ملتها در مقیاس جهانی با کشورهای دیگر بر سر زمین، برتری یا مزایای اقتصادی بجنگند اما چیزی بهمنزلهٔ برنده در سیاست جهانی وجود ندارد. فرقی نمیکند چقدر در زندگی موفق هستیم، وقتی میمیریم هیچیک از ما برندهٔ زندگی شناخته نخواهیم شد. به همین ترتیب چیزی بهعنوان بردن در کسبوکار هم وجود ندارد. تمامی اینها سفرهای زندگی هستند نه وقایع آن. بااینحال، اگر امروز به کلام بسیاری از رهبرانمان گوش دهیم، به نظر میرسد بازیای را که در حال انجام آن هستند، نمیشناسند. آنها پیوسته دربارهٔ «برندهشدن» صحبت میکنند؛ نسبت به «پیروزی در رقابت» وسواس به خرج میدهند؛ به جهان اعلام میکنند که بهترین هستند. ادعا میکنند دیدگاهشان درجهیک است. زهی خیال باطل، در بازیهای بدون خط پایان، تمامی اینها غیرممکن است. رهبریکردن با چنین طرز فکر محدودی در یک بازی نامحدود، مشکلات متعددی به بار میآورد که متداولترین آنها کاهش اعتماد، همکاری و نوآوری است. در مقابل، رهبریکردن با ذهنیت نامحدود در یک بازی نامحدود بهواقع ما را به مسیر بهتری هدایت میکند. گروههایی که طرز فکر نامحدودی دارند از سطح بالاتری از اعتماد، همکاری و نوآوری و نتایج متعاقب آن بهره میبرند. اگر همهٔ ما در اوقات مختلف بازیکنان بازیهای نامحدود باشیم، پس به نفعمان است یاد بگیریم چطور بازیای که در آن هستیم و روشهای پیشبرد یک طرز فکر نامحدود را تشخیص دهیم. همچنین تشخیص نشانههای طرز فکر محدود برای ایجاد تعادل پیش از آسیب واقعی هم به همان اندازه اهمیت دارد.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir