چهل و یکمین نویسنده بوریس لاورنیوف ؛ ترجمه ابوتراب باقرزاده. در جريان جنگهاي داخلي پس از انقلاب اکتبر، دستهاي از بلشويکهاي گارد سرخ از ساحل درياي خزر بازميگردند. ماريا، دختر تکتيرانداز گروه، تاکنون چهل نفر از سربازان ارتش دشمن را کشته و همچنان در پي افزودن بر شمار شکارهايش است. گروه پس از مواجهه با دستهاي قزاق، شترهاي آنها را تصاحب و يک افسر تزاري به نام گوروخا را که همراه آنهاست دستگير ميکنند. مراقبت از او به ماريا واگذار ميشود. شب شترها دزديده ميشوند و گروه پياده به سمت کازالينسک که مقر فرمانده است، راه ميافتد. بسياري از افراد در مسير تلف ميشوند، تا اينکه در کرانه درياچه ولگا دستور ميدهد که افسرِ دستگير شده بايد با همراهي ماريا و دو سرباز ديگر با قايق به مقر فرماندهي اعزام شود. توفان قايق را در هم ميشکند و دو سرباز غرق ميشوند و ماريا و افسر جوان، خود را به جزيرهاي غيرمسكوني ميرسانند. طي چند روز اقامت در جزيره، علاقهاي که از قبل بين آن دو شکل گرفته بود بيشتر ميشود. قايقي از دور سر ميرسد که متعلق به ارتش تزاري است. گوروخا به سمت قايق ميدود و به فرمان ايست ماريا توجهي نميکند. سرانجام گوروخا چهل و يکمين قرباني ماريا از کار درميآيد.