روزی روزگاری سرجو لئونه داستان روزگار یک فیلمسار غریب است. کتاب «روزی روزگاری سرجو لئونه»، نوشتهی نوئل سیمسولو، به همت نشر روزنهکار به چاپ رسیده است. سرجو لئونه فیلمساز غریبی بود و فقط بسیار دیده شدن آثار اوست که این غرابت را پنهان کرده است. کارآموزی گستردهی او در سینمای ایتالیای دهههای 1940 و 1950 و در سمتهای مختلف، سبب شد تا فوتوفن حرفهاش را فراگیرد.
اثر پیش رو نتیجه گفتگو با فیلم ساز ایتالیایی توانمندی میباشد که او را خالق ژانر وسترن اسپاگتی می دانند. این نوشته در پی پانزده سال رفاقت و همراهی نوئل سیمسولو با سرجو لئونه که سینما دوستی واقعی و تمام عیار بود بوجود آمد و ضمن ارائه شرحی کوتاه از زندگی و احوالات او، در قالب پرسش و پاسخ دریچه ای به سوی افکار، اندیشه ها و زندگی کاری سرجو لئونه می گشاید و شناختی عمیق تر نسبت به او ایجاد می کند. مخاطب در این کتاب مسیری را که این کارگردان ایتالیایی طی دوران کاری اش در سینما از آغاز طی کرده مرور می کند، با فیلم های او آشنا می شود و از چگونگی دستیابی اش به شهرت می خواند.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
پیش از ساختن مجسمه غول پیکر جزیره رودز ازدواج کردم. دختر کوچکی داشتم به نام رافائلا. نوزاد دیگری هم در راه بود: فرانچسکا. ما با پولی که از اولین فیلمم درآورده بودم و با پول فیلم سودوم و عموره زندگی می کردیم. ساختن هر فیلمی را قبول نمی کردم. در این دوران، وضعیت سینمای ایتالیا بحرانی بود. فیلم رابرت آلدریچ و یوزپلنگ ویسکونتی شرکت تیتانوس را ورشکست کرده بود. دیگر نمی شد فیلم های پرخرج ساخت. آلمانی ها دست به ساختن وسترن های اروپایی زده بودند. ما هم از آنان تقلید کردیم و حاصل کار مخلوط بی سر و تهی از فیلم های آمریکایی و آلمانی شد. اگر آلمانی ها اینطور فیلم ها را می ساختند، کاملا طبیعی بود. آن ها از یکی از نویسندگان خودشان الهام می گرفتند: کارل مای. هیچ ربطی به هالیوود نداشت. او نویسنده کلاسیکی بود که از فرهنگ عامیانه اش مایه می گرفت. ما اصلا چنین چیزی نداشتیم و به همین خاطر بود که وسترن های ما اصلا توفیقی نداشتند. در عنوان بندی های فیلم، فقط نام های آمریکایی می گذاشتیم. اسم های مستعار تا هویت واقعی کارگردان های اسپانیایی یا ایتالیایی درجه دهم پنهان بماند. تولیدات مشترکی میان آلمان، اسپانیا و ایتالیا به راه انداختیم. منتقدها متوجه قضیه نمی شدند. فکر می کردند با فیلم های درجه ده آمریکایی مواجه هستند که تهیه کنندگان برای فصل تابستان مفت آن ها را می فروشند. فیلم ها یکی پس از دیگری با شکست مفتضحانه ای روبرو می شدند و سینمای ایتالیا رو به موت رفت. در 1964 بحران بسیار شدید شد. دیگر هیچ بانکی حاضر نبود در تولیدات سینمایی پول بگذارد. معمولا در سه ماهه اول سال نزدیک به شصت فیلم تولید می شد. در ماه مارس 1964، حتی یک فیلم هم جلوی دوربین نرفت. به خودم گفتم اگر فیلم های اقتباس شده از آثار کارل مای در اروپا طرفدار دارد، پس می توان یک وسترن موفق ساخت.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir