کتاب کلود ولگرد اثر ویکتور هوگو، داستانی کوتاه و تأثیرگذار است. این اثر، پیش از رمان مشهور بینوایان نوشته شده و به بررسی بیعدالتیهای اجتماعی در فرانسه قرن نوزدهم میپردازد. داستان بر اساس یک پرونده واقعی نوشته شده و هوگو از آن بهعنوان ابزاری برای نقد ساختارهای ناعادلانه جامعه استفاده کرده است. کلود ولگرد، کارگری فقیر و باهوش است که به دلیل شرایط سخت زندگی و برای تأمین غذا برای خانواده خود، مجبور به دزدی میشود. او به جرم دزدی دستگیر شده و به پنج سال حبس در زندان مرکزی کلروو محکوم میشود. در زندان، کلود به شخصیتی محبوب تبدیل میشود و با زندانیان دیگر روابط خوبی برقرار میکند. اما زمانی که رئیس زندان دوست نزدیک او را به سلول دیگری منتقل میکند، کلود از شدت خشم رئیس را به قتل میرساند. این جنایت باعث محکومیت او به اعدام میشود. بخش دوم کتاب: آخرین روز یک محکوم: این بخش شامل یادداشتهای فردی است که به اعدام محکوم شده و افکار و احساسات او را در ساعات پایانی زندگیاش روایت میکند. این بخش، تأملی عمیق بر موضوع اعدام و تأثیرات آن بر انسان است. هوگو نشان میدهد که چگونه فقر و شرایط ناعادلانه جامعه افراد را به سمت جنایت سوق میدهد. این کتاب یکی از آثار اولیهای است که صریحاً با اعدام مخالفت کرده و پیامدهای انسانی آن را بررسی میکند. داستان بر شکاف عمیق میان طبقات اجتماعی تمرکز دارد و نابرابریهای موجود را برجسته میسازد. هوگو با زبانی ساده اما تأثیرگذار، داستانی انسانی و دردناک را روایت میکند که خواننده را به تفکر درباره عدالت اجتماعی و اخلاقیات وامیدارد. این اثر تنها یک داستان نیست؛ بلکه بیانیهای علیه بیعدالتی است. هوگو حتی نسخههایی از کتاب را برای نمایندگان مجلس فرانسه ارسال کرد تا تأثیرگذار باشد. این کتاب برای علاقهمندان به آثار ادبیات کلاسیک، طرفداران ویکتور هوگو، و کسانی که به موضوعات اجتماعی مانند عدالت، فقر، و حقوق بشر علاقه دارند، توصیه میشود.
«کلود» کارگری لایق، قابل و باهوش بود. از طرفی، بر اثر تربیت غلط اجتماعی فاسد و مهمل شده بود و از طرف دیگر طبیعت همهگونه استعداد و جوهر ذاتی در وجود وی به ودیعت نهاده بود، به همین جهت کلود سواد خواندن و نوشتن نداشت ولی خوب میفهمید و خوب فکر میکرد. زمستان سردی فرا رسید و کلود بیکار ماند. در زیر شیروانی عمارتی که منزل محقر او بود نه آتشی وجود داشت که کلود خود را گرم کند و نه نانی که شکم خود و عائلهاش را سیر سازد، ناچار او و هم زن و بچهاش با سرما و گرسنگی دست به گریبان بودند. کلود متوسل به دزدی شد و نتیجه آن دزدی سه روز نان و آتش برای عائله خود و پنج سال حبس برای خود خرید... کلود برای گذراندن دوران حبس خود به زندان مرکزی کلروو (Clairvaux) اعزام شد. کلروو صومعهای است که مبدل به زندان باستیل شده، حجرهایست که دخمه جنایتکاران گردیده و معبدی است که به صورت قتلگاه درآمده است. میگویند صومعه کلروو ترقی کرده و ما وقتی از این «ترقی» یاد میکنیم مردم موشکاف و نازکبین به خوبی مقصود و معنی آن را میفهمند و از کلمه «ترقی» جز آنچه گفتیم تعبیری نمیکنند. در این داستان هم میتوان دید که ویکتور هوگو (Victor Hugo)، نه تنها از راه سیاسی بلکه بیشتر از راه هنر به مبارزه پرداخته است. او یک نویسنده متعهد است که سعی کرده خواننده را به فکر فرو دارد. وی اعدام را قتل دیگری معرفی میکند، قتلی قانونی. هوگو در این رمان، بیش از سایر آثارش بر نقاط ضعف دولت و حکومت خود دست گذاشته است. همه را محکوم کرده و به تازیانهی انتقاد کشیده است. ویکتور هوگو، شاعر، داستاننویس و نمایشنامهنویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی است. او به عنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد. آثار او به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره کرده و بازگو کننده تاریخ معاصر فرانسه است.
این کتاب یکی از آثار مهم ویکتور هوگو است که قبل از بینوایان منتشر شده و به بررسی بیعدالتیهای اجتماعی در فرانسه قرن نوزدهم میپردازد. برای کسانی که به ادبیات کلاسیک علاقه دارند، این اثر بسیار جذاب خواهد بود. اگر به آثار هوگو علاقه دارید، کلود ولگرد یک گزینه عالی است. این کتاب بهعنوان پیشدرآمدی بر بینوایان میتواند دیدگاه عمیقتری به سبک و مضامین هوگو بدهد. این کتاب شامل دو داستان کوتاه است: کلود ولگرد و آخرین روز یک محکوم. هر دو داستان به بررسی شرایط اجتماعی و سیاسی فرانسه در قرن نوزدهم میپردازند و برای کسانی که به داستانهای کوتاه تاریخی علاقه دارند، مناسب است. کتاب کلود ولگرد بهعنوان یک نقد اجتماعی بر بیعدالتیها و نابرابریهای جامعه فرانسه نوشته شده است. برای کسانی که به مسائل عدالت اجتماعی و نقد سیاسی علاقه دارند، این اثر بسیار آموزنده خواهد بود. داستان به بررسی ریشههای رفتارهای انسانی و تأثیرات جامعه بر افراد میپردازد. برای کسانی که به فلسفه و روانشناسی اجتماعی علاقه دارند، این کتاب یک گزینه مناسب است. این کتاب بهعنوان یک اثر کلاسیک، برای دانشجویان ادبیات که به تحلیل و نقد ادبیات علاقه دارند، بسیار مفید خواهد بود.
ساعت ده است. ای دخترک بیچاره من! تا شش ساعت دیگر خواهم مرد! تا شش ساعت دیگر بدل به لاشه کثیف و نفرتانگیزی خواهم شد که مرا بر سر میز سرد و بیروح متوفیات به هر سو خواهند کشید. تا شش ساعت دیگر سرم را به گوشهای خواهند انداخت و تنهام را در گوشه دیگری تشریح خواهند کرد، سپس باقیمانده وجود مرا در تابوتی خواهند ریخت و به قبرستان «کلامار» که مخصوص مجرمین است خواهند برد. آری دخترک عزیزم، با پدر تو چنین خواهند کرد و کسانی خواهند کرد که به هیچوجه از من کینه و نفرتی به دل ندارند، بلکه دل ایشان به حال من میسوزد و همه نیز میتوانند مرا نجات دهند. آری، این اشخاصند که مرا خواهند کشت، میفهمی، دخترم؟ این اشخاصند که در کمال خونسردی و بیاعتنایی و به حکم قانون و مقررات و تشریفات و بهخاطر خیر و صلاح عمومی مرا خواهند کشت، آه؛ ای خدای بزرگ! بیچاره دخترک من! پدری که تا به آن حد تو را دوست میداشت، پدری که گردن ملوس و سفید و معطر تو را میبوسید، پدری که دائم دست در حلقههای زلف زیبای تو داشت و گمان میکرد دست به ابریشم میکشد، پدری که صورت گرد و گلگون تو را به دست میگرفت و تو را بر زانوان خود میرقصاند و شبها دستهای کوچک تو را برای دعا به درگاه خدا به آسمان برمیافراشت، کشته خواهد شد! اکنون چه کسی این محبتها را درباره تو خواهد کرد؟ که تو را دوست خواهد داشت؟ تمام کودکان همسال تو پدر خواهند داشت و تنها تویی که بیپدر میمانی. طفل عزیزم، تو چگونه خو خواهی گرفت که در روز عید سال نو از گرفتن عیدیها و بازیچههای قشنگ و شیرینی و نقل و بوسهها صرفنظر کنی؟ طفل یتیم و بینوای من، چگونه خواهی توانست نخوری و نیاشامی؟
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir