کتاب «سارتر که مینوشت» نوشته بابک احمدی یکی از جامعترین منابع فارسی درباره زندگی، آثار و اندیشههای ژانپل سارتر، فیلسوف و نویسنده برجسته فرانسوی است. این کتاب با رویکردی انتقادی و تحلیلی، جنبههای مختلف زندگی فکری، ادبی و سیاسی سارتر را بررسی میکند. ساختار کتاب شامل چند بخش اصلی است: در بخش ابتدایی، زندگی شخصی و فکری سارتر مرور میشود و تأثیر محیط اجتماعی و سیاسی بر افکار او بررسی میگردد. همچنین تأثیر متفکرانی مانند ادموند هوسرل و مارتین هایدگر بر فلسفه اگزیستانسیالیسم سارتر تشریح شده است. بخش دوم به تحلیل آثار ادبی سارتر مانند رمان «تهوع» و نمایشنامه «دستهای آلوده» میپردازد و نشان میدهد چگونه فلسفه سارتر در این آثار منعکس شده است. بخش سوم به فلسفه سیاسی و تعهد اجتماعی سارتر اختصاص دارد و مواضع او درباره جنگ جهانی دوم، استعمارزدایی و انقلابهای دهههای 60 و 70 میلادی بررسی میشود. همچنین تناقضها و نقدهای وارد بر دیدگاههای سیاسی او تحلیل شده است. بابک احمدی در این کتاب فلسفه آزادی سارتر را با تأکید بر مسئولیت فردی بررسی میکند و به دیدگاه سارتر درباره «دیگری» و رابطه آن با مسئله آزادی میپردازد. نقدهای متفکرانی مانند مرلو - پونتی و لویی آلتوسر نیز مطرح شدهاند. ویژگی برجسته کتاب، بیان روان و قابل فهم آن است که باعث شده این اثر برای دانشجویان فلسفه، ادبیات و علوم اجتماعی منبعی ارزشمند باشد. «سارتر که مینوشت» نه تنها شناختی جامع از سارتر ارائه میدهد، بلکه به درک رابطه میان اندیشه و تعهد اجتماعی نیز کمک میکند. این کتاب برای علاقهمندان فلسفه، ادبیات و تاریخ معاصر توصیه میشود.
کتاب «سارتر که مینوشت» بابک احمدی در بخشهای ابتدایی خود به زندگی ژانپل سارتر میپردازد و تأثیر محیط اجتماعی و سیاسی بر افکار او را بررسی میکند. این بخش شامل مروری بر دوران کودکی، تحصیلات و ورود سارتر به دنیای فلسفه است و همچنین تأثیر متفکرانی مانند ادموند هوسرل و مارتین هایدگر بر شکلگیری فلسفه اگزیستانسیالیسم او توضیح داده میشود. علاوه بر این، کتاب به شرح دوران کودکی سارتر در اثر «کلمات» اشاره دارد که در آن سارتر با لحنی نقادانه و طنزآمیز، تجربیات و خاطرات اولیه خود را بیان میکند و زمینههای شکلگیری قریحه نویسندگی و فلسفیاش را توضیح میدهد. این بخش کمک میکند تا خواننده شناخت بهتری از شخصیت و زندگی خصوصی سارتر پیدا کند. بنابراین، بخشهای مربوط به زندگی سارتر در کتاب «سارتر که مینوشت» شامل: دوران کودکی و نوجوانی، تحصیلات و ورود به فلسفه، تأثیرپذیری از متفکران مهم فلسفه غرب، زمینههای اجتماعی و سیاسی که بر اندیشههای او اثر گذاشتهاند و شرح خاطرات و تجربیات اولیه در قالب تحلیل کتاب «کلمات». این بخشها زمینهای فراهم میکنند تا خواننده بتواند زندگی فکری و شخصی سارتر را در بستر تاریخی و فرهنگی زمانهاش بهتر درک کند.
دانشجویان و پژوهشگران فلسفه، ادبیات و علوم اجتماعی که میخواهند با اندیشهها و آثار ژانپل سارتر به طور جامع و تحلیلی آشنا شوند. علاقهمندان به فلسفه اگزیستانسیالیسم و فلسفه معاصر که به دنبال فهم دقیق و روان از پیچیدگیهای فلسفه سارتر هستند. کسانی که به رابطه میان فلسفه، ادبیات و تعهد اجتماعی علاقهمندند و میخواهند تأثیرات متقابل این حوزهها را در آثار سارتر بررسی کنند. مخاطبانی که میخواهند زندگی فکری و سیاسی سارتر را در بستر تاریخی و فرهنگی زمانهاش بشناسند و تحلیل انتقادی از مواضع او داشته باشند. خوانندگانی که به دنبال منبعی معتبر و قابل فهم درباره یکی از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم هستند. این کتاب با زبانی روان و قابل فهم، پیچیدگیهای اندیشههای سارتر را توضیح میدهد و به عنوان منبعی ارزشمند برای درک فلسفه و ادبیات سارتر شناخته میشود.
«در میان آثار کلاسیک تاریخ فلسفه نمونههایی که قدرتِ قلم نویسندگانشان را آشکار کنند کم نیستند. فیلسوفانی که در هنر نوشتن عقایدشان سرآمد دیگران شدند (چون افلاطون، اسپینوزا و هگل) به ندرت انواع دیگر بیان ادبی را میآزمودند. در میان فیلسوفان کمتر کسی به نگارش آثار ناب ادبی (از قبیل نمایشنامه، رمان و شعر) دست زد. افلاطون که به جای رسالهنویسی شکلی از ادبیات نمایشی یعنی «مکالمه» را برای بیان عقاید خویش به کار گرفته بود، نخستین فیلسوفی هم بود که از «جدال قدیمی میان فلسفه و شعر» سخن راند. او بود که شاعران را از آرمانشهری اخراج کرد که قرار بود در آن فیلسوفان حاکم شوند. نیچه تقابل افلاطون و هومر را اصیلترین شکل تضاد میدانست: «افلاطون این بزرگترین دشمن هنر که اروپا هرگز پرورانده است... رویاروی هومر: این است همستیزی کامل ناب -آن سو بیغشترین هواخواه «ماوراء»، بدگوی بزرگ زندگی، این سو یک) شاعر(خداساز به طبع، به طبعی زرّین». افلاطون بنا به منطقِ موضعاش باید آرزو میداشت که بتواند زبان ناب فلسفیای بیابد رها از آرایههای ادبی و شاعرانه، زبانی که مجازهای بیان بر آن حکم نرانند. اما نه فقط او به انجام این کار موفق نشد، بل شاعرانهترین زبان را برای فلسفه ابداع کرد. به گفتهٔ سر فیلیپ سیدنی «در میان تمامی فیلسوفان، افلاطون شاعرترین بود»، و به داوری شاعری چون شلی «افلاطون به خاطر حقیقت و شکوه خیالپروریها و نغمهپردازیهای زباناش، در اصل شاعر بود»، و ماتیو آرنولد با اشاره به شاعرانگی زبان افلاطون گفت کهامیدوار است روزی بتواند این نکته را ثابت کند که «شعر واقعیت است و فلسفه پندار». در دوران رنسانس، اراسموس، مور و ماکیاولی ادیب هم بودند. آخری نمایشنویس هم بود. فرنسیس بیکن و میشل دو مونتنی از جمله بزرگترین رسالهنویسان محسوب میشدند. در فلسفهٔ مدرن متفکرانی چون روسو، دیدرو و ولتر داستان و نمایشنامه نوشتند، و کیرکهگارد قصههای کوتاه اخلاقی به یادگار گذاشت، جان استوارت میل خودزندگینامهای خواندنی نوشت، و نیچه و هایدگر شعر سرودند. اما در کار بیشتر اینان هموارهایدهها واندیشهها بر سبک ادبی چیره بود. از سوی دیگر شاعران و نویسندگانی چون گوته، والری، الیوت و بکت پیدا شدند که به فلسفه نزدیک شدند. اینان کوشیدند تا لحظهٔ تعادل میان ادبیات و فلسفه را بیابند، اما سبک ادبی جوششاندیشههای فلسفیشان را تابع خود میکرد. جدال شعر و فلسفه در سدهٔ بیستم فیلسوفانی را به حرکت درآورد. پوزیتیویستهای منطقی در آرزوی یافتن زبانی ابژکتیو، تخصصی و متراکم در نیمهٔ نخست سدهٔ بیستم تا آنجا پیش رفتند که خود را آغازگران فلسفه به معنای راستین واژهٔ فلسفه دانستند. کارناپ حتی فلسفهٔ کلاسیک را به دلیل «زبان توصیفیاش» متافیزیکی خواند، و بارها نوشت که «آن زبان تغزلی و شاعرانه» به کار بیان دانستههای فلسفی نمیآید، و «متافیزیک آلوده به شعر» نقطهٔ مقابل علم و ضرورت بیان علمی در فلسفه است. حملهٔ او به هایدگر مشهور است، و با پاسخ نامستقیم هایدگر هم بسیاری آشنایند که: «باورِ دانشمندِ خشکاندیش که برتری علم را یقینی میداند، موجب خنده است». هایدگر نوشت که علم نیز وابسته به متافیزیک است، حتی اگر دانشمند این را نداند، یا خود را به نادانی بزند. فلسفه که برتر از علم است میتواند این بنیاد متافیزیکی را رد کند، و در این مسیر تنها نیست، چون شعر در کنار آن است. »
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir