کتاب «هایدگر و پرسش بنیادین» نوشته بابک احمدی شرحی کامل و تحلیلی بر اندیشههای نخستین دوره فلسفی مارتین هایدگر است که با انتشار کتاب «هستی و زمان» در سال 1927 به اوج رسید. این کتاب به بررسی دقیق مفاهیم بنیادین فلسفه هایدگر میپردازد و «مساله هستی» یا «پرسش بنیادین» را محور اصلی اندیشههای او معرفی میکند، موضوعی که هایدگر آن را مهمترین پرسش فلسفه میداند و معتقد است بسیاری از فیلسوفان آن را فراموش کردهاند. بابک احمدی در این اثر، زندگینامه مفصل هایدگر، فهرست آثار و درسهای او را نیز ارائه میدهد و با زبانی دقیق و قابل فهم، راه ورود به دنیای پیچیده فلسفه هایدگر را هموار میکند. کتاب به ویژه برای کسانی که به فلسفه مدرن و هستیشناسی علاقهمندند، منبعی غنی و راهگشا محسوب میشود. «هایدگر و پرسش بنیادین» برای دانشجویان، پژوهشگران فلسفه و علاقهمندان به فلسفه قارهای و فلسفه معاصر توصیه میشود و به آنها کمک میکند تا مفاهیم کلیدی و روشنگر فلسفه هایدگر را بهتر درک کنند و زمینه مطالعات فلسفی عمیقتری را فراهم آورند.
در کتاب «هایدگر و پرسش بنیادین» بابک احمدی، بخشهای مهمی به بررسی هستیشناسی مارتین هایدگر اختصاص یافته است که به شرح و تحلیل مفاهیم بنیادین فلسفه او، به ویژه در کتاب «هستی و زمان» میپردازد. این بخشها شامل: تحلیل مفهوم «دازاین» (بودن-در-جهان) به عنوان هستی انسان و بررسی اوصاف اگزیستانسیال آن، که پایه اصلی هستیشناسی هایدگر است. شرح پدیدارشناسی زندگی روزمره و نقد سنت فلسفی سوژه-ابژه که هایدگر در «هستی و زمان» مطرح میکند. بررسی ساختار و محتوای «هستی و زمان» به ویژه دو بخش اصلی آن: پدیدارشناسی مأنوس بودن و مضامین اگزیستانسیالیستی. تحلیل هستی به عنوان «هستیبودن» و مفهوم زمانمندی هستی که هایدگر آن را محور فهم هستی میداند. تبیین چرخشهای هرمنوتیکی هایدگر در تحلیل دازاین و اوصاف اگزیستانسیال از منظر زمان و هستی. نقد مدل سنتی شناخت و معرفتشناسی و ارائه رویکردی نوین به پرسش از هستی به عنوان پرسش بنیادین فلسفه. این بخشها به خواننده کمک میکنند تا درک عمیقتری از هستیشناسی هایدگر، ساختار فلسفی او و اهمیت کتاب «هستی و زمان» پیدا کند و زمینه لازم برای مطالعه فلسفه قارهای و فلسفه معاصر را فراهم میآورد. این تحلیلها معمولاً در بخشهای ابتدایی و میانی کتاب متمرکز هستند و به صورت درسگونه و دقیق ارائه شدهاند.
علاقهمندان به فلسفه مدرن و فلسفه قارهای که میخواهند با اندیشههای مارتین هایدگر، به ویژه در دوره نخست فکری او، آشنا شوند. دانشجویان و پژوهشگران فلسفه که میخواهند شرحی دقیق و تحلیلی از کتاب «هستی و زمان» و مفاهیم بنیادین هستیشناسی هایدگر داشته باشند. کسانی که به دنبال درک عمیقتر پرسش بنیادین فلسفه و مساله هستی هستند و میخواهند راه ورود به دنیای پیچیده فلسفه هایدگر را بیابند. مخاطبانی که میخواهند با زندگینامه، آثار و درسهای هایدگر آشنا شوند و زمینه مطالعات فلسفی گستردهتری را فراهم کنند. پژوهشگرانی که میخواهند پایههای فلسفه معاصر و تاثیرات فلسفه هایدگر بر تفکر مدرن را بهتر درک کنند. این کتاب به دلیل تحلیلهای دقیق و جامع، منبعی ارزشمند برای مطالعه فلسفه هایدگر و فلسفه مدرن به شمار میآید و خواندن آن به علاقهمندان فلسفه توصیه میشود.
«دازاین به عنوان «در جهان هستن» همواره در خارج از خویش قرار دارد، و رهسپار «آنجا» ست. دازاین از طرحها و کنشهای مشترکاش با دیگران شکل گرفته، و در هماهنگی با برداشت «هرکس» در چیزها غرق شده است. در عمل، دازاین همواره در یک یا رشتهٔ محدودی از فعالیتها حل یا به اصطلاح غرق میشود. او با برخی از چیزها، در زمینهای از همکاری با مردمان، سروکار مییابد، و به سوی اهدافی خاص جهت میگیرد. همین در وضع خاص بودن، یعنی در روشنی خاصی قرار داشتن، یک ساختار هستیشناسانه و اگزیستانسیال است. (هز: 171). بهتر است که بگوییم روشنی یک گشایش به جهان است. دازاین از «تعلق خود به آنجا»، و از چیزها باخبر میشود، اما پرسیدنی است که آیا از وضعیتی هم که در آن قرار گرفته، باخبر میشود؟ چون دازاین در توانمندی است و نه در فعلیت، نمیتوانیم با یقین بگوییم که او از روشنی باخبر است یا نه. گاه باخبر است و گاه نیست. هر دازاین در وضعیتی با امکانهای خود روبرو میشود، و درنتیجه، میتواند از وضعیت خود تاحدودی باخبر شود. همواره چیزی از وضعیت مشترکی که با دیگران دارد، بر او نیز روشن میشود. دازاین متوجه جهان یعنی متوجه چیزها و دیگران است. این متوجه بودن را هایدگر Betroffenheit خوانده است، که در عین حال به معناهای «تشویش» و «اضطراب» هم به کار میرود. اما این حالتی اگزیستانسیال نیست. من مراقب (و در همان حال در تشویش) هستم که در خیابان از گذر سواریها و افراد، و از مخاطرات احتمالی، آسیب نبینم. این هنوز به معنای مراقبت از هستیام نیست. آن امری که دازاین را به دقت کردن در وضعیت خودش (دقتی از زاویهای هستیشناسانه) میکشاند، تیمار یا مراقبت توام با دلواپسی همیشگی از خویشتن و جهان است. با تیمارداشت، دازاین به توانمندی هستیاش پی میبرد (هز: 402 ـ 401). دازاین چون تیماردار است دارای این توانایی نیز هست که وضعیت خود، و نیز وضعیت مشترک خود را با دیگران، دریابد. هر دازاین اکنونِ خود را دارد، اما این را هم میداند که همچنین در این اکنون با دیگران مشترک است. من میدانم که در این اکنونی که بر من میگذرد، دیگران اکنونِ خود را دارند (مپ: 264). وضعیت من، به بیان بهتر، وضعیت ماست. به همین دلیل بحث دکارت از سوژهٔ شخصی درست نمینماید (مپ: 170). باز به همین دلیل، هر کنش مشترک به طور توانمند فهمپذیر برای همگان است (تز: 202). شناسایی موقعیت هستیشناسانه حتی میتواند امری جمعی باشد، اما به ندرت چنین میشود (هز: 195). دازاین، «با هستن» است و در این مقام کنشگر است، در وضعیتهایی قرار میگیرد که تاحدود زیادی ناشی از منش جمعی هستنِ او هستند، اما میتوانند یکسر شخصی هم باشند. نکتهٔ مهم این است که حتی در شخصیترین حالتها هم این وضعیتها روانی و ذهنی یعنی اموری شخصی و انفرادی نیستند. هایدگر سه وضعیت اصلی را از هم متمایز کرده است. من به عنوان دازاین در این سه وضعیت از جهان و هستندگان و خودم باخبر میشوم. اینها همان ناحیههای روشن در جنگل تاریکاند. این سه عبارتاند از روحیه، فهم و بیان. هر سه از پرتابشدگی دازاین به هستی آغاز میشوند، و هر سه به «با هستن» مربوط میشوند. در این فصل از «روحیه»، و در فصل 12 از فهم و درنتیجه از تاویل، و در فصل 13 از جایگاه بیان و زبان در هستی و زمان بحث میکنم. »
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir