به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







اطلس









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «اطلس» اثر بی‌نظیر خورخه لوئیس بورخس، نویسنده‌ی بزرگ آرژانتینی، همچون آینه‌ای است که تمامی زوایای وجودی انسان و کیهان را در خود می‌گنجاند. این کتاب به مثابه‌ی مرجعی برای اندیشمندان، شاعران، و هنرپیشگان، سیر و سفر بی‌پایان اندیشه و احساسات انسانی را در دل خود دارد. بورخس که به عنوان یک شخصیت فرزانه شناخته می‌شود، با نگاهی عمیق و فلسفی به جهان، توانسته تصاویری شگفت‌انگیز و خیال‌انگیز از زندگی و احوال انسانی را به طرزی زیبایی به تحریر درآورد. کتاب «اطلس» در واقع مجموعه‌ای از روایت‌ها و انعکاس دنیای پیرامون نویسنده است که می‌تواند خوانندگان را به بررسی عمیق‌تری از ذات بشر و پیچیدگی‌های آن دعوت کند. این اثر مخاطب را به سفری در زمان و مکان می‌برد، جایی که زندگی‌های متعدد، احساسات عمیق و تفکرات فلسفی در هم می‌آمیزند و تصاویری شفاف از گذشته، حال و آینده را به وجود می‌آورند.

خواندن کتاب اطلس را به چه کسانی توصیه می‌کنیم

این کتاب نه تنها برای دوستداران ادبیات عالی‌رتبه و دانشجویان رشته‌های فلسفه و ادبیات، بلکه برای تمامی افرادی که به کاوش در عواطف و احساسات انسانی علاقه‌مندند، پیشنهاد می‌شود. به ویژه کسایی که تمایل به فهم عمیق‌تر از خود و دیگران دارند، می‌توانند با خواندن این اثر به درک بهتری از وجود خویش و همچنین حضور در عالم انسانی دست یابند. با کلماتی سرشار از جادو و تخیل، کتاب «اطلس» شما را به دنیای متنوع و جذاب بورخس می‌برد و در نهایت، تکان‌دهنده‌ترین تجربیات عاطفی را در دل شما به تصویر می‌کشد.

در بخشی از کتاب اطلس می‌خوانیم:

من و هایدی لانگ در رستورانی در مرکز شهر داشتیم با هم حرف می‌زدیم. هنوز میز را جمع نکرده بودند و روی آن مقداری خرده ریز و شاید هم دو جام شراب بود. به گمانم داشتیم درباره‌ی فیلمی از کینگ ویدور بحث می‌کردیم. در جام‌های‌مان کمی شراب باقی مانده بود. با شروع ملال حس کردم دارم خود را تکرار می‌کنم و چیزهایی می‌گویم که قبلا هم گفته‌ام و خانم هایدی هم این نکته را می‌داند و فقط همین طوری به حرف هایم گوش می‌دهد. ناگهان به یادم آمد که هایدی لانگ مدت‌ها قبل مرده بود. او روح بود و خودش نمی‌دانست. من نترسیدم؛ فقط احساس کردم درست نیست و شاید هم از ادب به دور است که به او بگویم که یک روح است، یک روح زیبا. پیش از آن که بیدار شوم، این رویا جای خود را به رویایی دیگر داد و... 

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه