به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







هایدی









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «هایدی» نوشته یوهانا اشپیری، یکی از شاخص‌ترین آثار ادبیات کلاسیک جهان و مشهورترین داستان ادبی سوئیس است. این اثر داستان دختربچه‌ای مهربان و تاثیرگذار به نام هایدی را روایت می‌کند که در کوهستان‌های آلپ زندگی می‌کند و با مهربانی و روحیه‌ای سرشار از پاکی و انرژی مثبت، قلب خوانندگان را می‌رباید. داستان آن‌چنان در سوئیس محبوب است که بخشی از این کشور به «هایدی‌لند» معروف شده است. «هایدی» داستانی جاودانه است که فراتر از زمان و مکان، پیام‌های امید و دوستی را به قلب خوانندگان هدیه می‌دهد. مطالعه این کتاب به شما فرصتی می‌دهد تا با نگاهی تازه به قدرتمندی مهربانی و سادگی زندگی نگاه کنید.

درباره کتاب «هایدی»

هایدی، دختر کوچکی است که زندگی ساده و دلنشینی در کوهستان‌های آلپ دارد و همراه با پدربزرگ مهربانش روزگار می‌گذراند. او ناچار می‌شود به شهری جدید برود تا تحصیل کند و در آنجا با دختری جوان به‌نام کلارا آشنا می‌شود که توانایی راه رفتن ندارد. کلارا تحت سرپرستی زن بداخلاقی زندگی می‌کند که با سخت‌گیری برهایدی، وقایع تازه‌ای را رقم می‌زند. زندگی شهری برای هایدی، که اهل طبیعت و کوهستان است، ناخوشایند و حتی حال او را روزبه‌روز بدتر می‌کند، اما روح شکننده او در نهایت با مهربانی و دوستی پیوند می‌خورد. هایدی نماد پاکی، ساده‌زیستی و پیوند عمیق انسان با طبیعت است. داستان، زندگی دختری را نشان می‌دهد که با قلبی آگاه و ذهنی باز به چالش‌های زندگی می‌نگرد و شادی را حتی در سختی‌ها می‌یابد. فضای کوهستانی سوئیس، شخصیت‌های گرم و صمیمی و روایت روان، از ویژگی‌های برجسته این اثر است که آن را به اثری فراموش‌نشدنی تبدیل کرده است. «هایدی» نه تنها داستانی کودکانه، بلکه پیامی انسانی و عمیق درباره ارزش خانواده، دوستی، و تاب‌آوری در برابر مشکلات است.

خواندن کتاب «هایدی» را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

تمام علاقه‌مندان به ادبیات کلاسیک و داستان‌های پرمحتوا و تأثیرگذار. والدینی که می‌خواهند کودکان خود را با داستان‌های اخلاقی و آموزنده آشنا کنند. کسانی که به دنبال داستانی دلنشین و گرم درباره دوستی، طبیعت و صبر هستند. خوانندگانی که از داستان‌های پر از احساس و پیام‌های انسانی لذت می‌برند. هر کسی که بخواهد با احساسی نوستالژیک به سوی جهانی پر از معصومیت و مهربانی سفر کند.

در بخشی از کتاب «هایدی» می‌خوانیم

در یک صبح آفتابی در ماه ژوئن، دو نفر از این جاده‌ی باریک کوهستانی بالا می‌رفتند. یکی از آنها دختر قد بلندی بود که چهره‌ی مصممی داشت و دیگری کودکی بود که دست او را گرفته بود. گونه‌های کوچک دخترک از شدت تابش نور خورشید طوری برافروخته شده بود که رنگ سرخ آنها حتی از روی پوست تیره و آفتاب سوخته‌ی او به خوبی نمایان بود. البته جای تعجب نبود، علاوه بر خورشید سوزان ماه ژوئن، آن قدر لباس تن کودک بود که انگار قرار است سرمای شدیدی را تحمل کند. به نظر نمی‌آمد که سن دخترک بیش از پنج سال باشد، اگرچه به خاطر لباس‌هایی که پوشیده بود، مشکل می‌شد حدس زد که دقیقا چند سال دارد. ظاهراً دو سه پیراهن پوشیده بود. یکی روی دیگری و بر روی آنها شال ضخیم قرمز رنگی به دورش بسته بودند، به گونه‌ای که هیکل کوچک او ظاهری بی‌شکل پیدا می‌کرد. علاوه بر آن کفش‌های میخی زمختی به پا داشت و با چنین وضعی به آرامی و با زحمت در زیر حرارت سوزان خودش را در این مسیر بالا می کشید. این دو نفر پس از ترک دهکده، مسافت زیادی را پیمودند تا به دهی به نام دورفلی رسیدند که در نیمه‌ی راه این جاده‌ی کوهستانی واقع شده بو. در دورفلی مردم به آنها خوش آمد گفتند و از پنجره‌ی خانه‌ها برایشان دست تکان دادند، برای این که این جا زادگاه او بود. با این همه او برای پاسخ دادن به خوشامدگویی‌ها و سؤالات مردم توقفی نکرد و همانطور به راهش ادامه داد، تا این که به آخرین کلبه‌ی آن جا رسید. این جا بود که صدایی خطاب به او گفت: صبر کن دت، اگر می‌خواهی بالاتر از این بروی، من هم با تو می‌آیم. دختر جوان ایستاد. کودک فوراً دستش را از دست او بیرون آورد و بر زمین نشست و به او گفت:خسته شدی، هایدی؟ کودک پاسخ داد: نه، ولی خیلی گرممه!

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه