به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







صادق هدایت و مرگ نویسنده









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «صادق هدایت و مرگ نویسنده» نوشته محمدعلی همایون کاتوزیان اثری پژوهشی و تحلیلی درباره زندگی، آثار و مرگ صادق هدایت است که توسط نشر مرکز منتشر شده است. عنوان کتاب به مقاله مشهور «مرگ نویسنده» رولان بارت اشاره دارد؛ مقاله‌ای که نقش نویسنده و خواننده را در تفسیر اثر ادبی بازتعریف می‌کند. کاتوزیان در این کتاب، آثار هدایت را از منظر این نظریه‌های جدید بررسی می‌کند و می‌کوشد با رویکردی مدرن به دنیای ذهنی و ادبی هدایت راه یابد. این کتاب برای پژوهشگران، دانشجویان ادبیات، علاقه‌مندان به نقد ادبی مدرن و کسانی که به بررسی عمیق‌تر شخصیت و آثار صادق هدایت علاقه دارند، بسیار توصیه می‌شود.

درباره کتاب «صادق هدایت و مرگ نویسنده»

در این کتاب، مقاله‌ای با عنوان «صادق هدایت و مرگ نویسنده» به بررسی آثار هدایت بر اساس نظریه‌های جدید ادبی می‌پردازد و تأکید دارد که آثار هدایت را باید مستقل از زندگی شخصی او و تنها بر پایه متن و ارتباط آن با خواننده تحلیل کرد. علاوه بر این مقاله، پنج مقاله دیگر نیز در کتاب آمده است که هر یک جنبه‌ای از زندگی، شخصیت و آثار هدایت را بررسی می‌کنند: روان‌داستان‌های صادق هدایت، «بازگشت به زهدان» در تاریکخانه صادق هدایت، زن در آثار صادق هدایت، صادق هدایت در هند و خودکشی صادق هدایت. این مقالات، علاوه بر تحلیل ادبی و روان‌شناسانه آثار هدایت، به موضوعاتی چون مرگ، خودکشی، جایگاه زن، سفرهای هدایت و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی بر زندگی و نوشته‌های او می‌پردازند. کتاب برای پژوهشگران و علاقه‌مندان به ادبیات معاصر ایران، به‌ویژه کسانی که به تحلیل آثار هدایت و مفاهیم مرگ و زندگی در ادبیات علاقه دارند، بسیار توصیه می‌شود. تحلیل‌های محمدعلی همایون کاتوزیان در کتاب «صادق هدایت و مرگ نویسنده» به درک بهتر از شخصیت و مرگ هدایت کمک می‌کند، زیرا او با بهره‌گیری از نظریه‌های جدید ادبی، به‌ویژه نظریه «مرگ نویسنده» رولان بارت، آثار هدایت را فراتر از زندگی‌نامه و روان‌شناسی فردی او بررسی می‌کند. این رویکرد باعث می‌شود خواننده صرفاً به دنبال ریشه‌یابی مرگ هدایت در وقایع شخصی یا ویژگی‌های روانی او نباشد، بلکه به ساختار روایی، نشانه‌ها و لایه‌های معنایی آثارش توجه کند و امکان تفسیرهای چندگانه و مستقل از زندگی نویسنده فراهم شود. کاتوزیان همچنین با تحلیل روان‌داستان‌ها و مضامین تکرارشونده در آثار هدایت، مانند مرگ‌اندیشی، یأس فلسفی و جست‌وجوی معنا، نشان می‌دهد که مرگ برای هدایت صرفاً یک رخداد شخصی یا نتیجه بحران روانی نبود، بلکه بخشی از جهان‌بینی و دغدغه‌های فلسفی او درباره پوچی و معنای زندگی است. این شیوه تحلیل، هدایت را به عنوان نویسنده‌ای با دغدغه‌های عمیق فکری و اجتماعی معرفی می‌کند و مرگ او را در بستر اندیشه و فرهنگ زمانه‌اش قرار می‌دهد، نه صرفاً یک حادثه فردی یا رازآلود. در مجموع، تحلیل‌های کاتوزیان با تأکید بر استقلال متن و نقش فعال خواننده در تفسیر، و نیز با بررسی زمینه‌های فکری، اجتماعی و روانی آثار هدایت، تصویری چندلایه و عمیق‌تر از شخصیت و مرگ او ارائه می‌دهد.

خواندن کتاب «صادق هدایت و مرگ نویسنده» را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

پژوهشگران و دانشجویان ادبیات فارسی و علاقه‌مندان به نقد ادبی مدرن که می‌خواهند آثار هدایت را با رویکردهای نظری جدید، به‌ویژه نظریه «مرگ نویسنده» رولان بارت، تحلیل کنند. علاقه‌مندان به زندگی، شخصیت و جهان ذهنی صادق هدایت که به دنبال شناختی عمیق‌تر و چندلایه از آثار و اندیشه‌های این نویسنده برجسته معاصر هستند. کسانی که به تحلیل‌های روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه درباره مضامینی چون مرگ، خودکشی، یأس فلسفی و جایگاه زن در ادبیات علاقه دارند. خوانندگانی که به کارهای تحقیقی و نظریه‌محور، به‌ویژه در حوزه نقد ادبی و مطالعات تطبیقی، علاقه‌مندند و می‌خواهند با دیدگاهی فراتر از زندگی‌نامه‌نویسی به آثار هدایت نگاه کنند. علاقه‌مندان به ادبیات مدرن فارسی و کسانی که می‌خواهند با تأثیر هدایت بر جریان‌های ادبی و فکری معاصر ایران آشنا شوند. این کتاب برای هر کسی که دغدغه تحلیل عمیق ادبیات معاصر ایران و شناخت لایه‌های پنهان آثار هدایت را دارد، منبعی ارزشمند و خواندنی است.

در بخشی از کتاب «صادق هدایت و مرگ نویسنده» می‌خوانیم

«هر کسی ــ و در نتیجه هر نویسنده‌ای ــ اساساً مخلوق زمان و مکانِ خود، یعنی مجموعه عوامل اجتماعی و فرهنگی و آموزشی و تاریخی است که در آن رشد می‌کند و آثار خود را می‌آفریند. امّا وقتی که این اصل کلّی را پذیرفتیم و کنار گذاشتیم تازه مسئله نقد و تحلیل این یا آن اثرِ یک نویسنده مطرح می‌شود. مثلا: آیا بوف کور بازتابی از فرضیه عقده ادیپی فروید است؛ آیا «سایه» راوی در این داستان همان سایه یونگی اوست، و لکاته و راوی، «مادینه» و «نرینه» یونگی‌اند، و پیرمرد خنزرپنزری (و عکس برگردان‌های گوناگون او) یک «نمونه باستانی» است که از «ناخودآگاه جمعی» ما برخاسته است؛ آیا برداشتی از اساطیر بودایی است که با «نیروانه» (یا «نیروانا»ی) راوی داستان به آن پیرمرد پایان می‌پذیرد؛ آیا نمادی از محیط و شرایط سیاسی و اجتماعی زمان رضاشاه است...؟ می‌بینیم که پذیرفتن این اصل کلّی که هر کسی ــ و در نتیجه هر نویسنده‌ای ــ مخلوق عوامل و مسائل فردی و خانوادگی و اجتماعی است به خودی خود معنا و مفهوم اثر او ــ و حتّی نیت و انگیزه و قصد او ــ را دقیقاً مشخص نمی‌کند. گذشته از این، با این که این گونه عوامل هر یک به نسبتی در خلق یک اثر تأثیر دارد، کاهش یک اثر به یک الگوی روان‌شناختی، یا یک نظریه اجتماعی، یا یک برنامه یا تحلیل سیاسی دیگر چیزی برای ادبیات باقی نمی‌گذارد. اگر جنایات و مکافات داستایوسکی فقط بازتابی از حالات و مقولات دقیق روان‌شناختی، و محاکمه کافکا عکس‌برگردانی از مسائل روشن اجتماعی باشد پس نقش و فایده ادبیات چیست؟ همه این عوامل و مقولات به اشکال و نسبت‌های گوناگون در خلق یک اثر نقش ایفا می‌کنند، امّا یک اثر ادبی ــ اگر واقعاً ادبیتی در آن باشد ــ به هیچیک از آن‌ها کاهش‌پذیر نیست. پس، به درجات گوناگون، جا برای نقد و ناقد باز است. و خواننده نیز ــ باز هم به درجات گوناگون ــ در این نقد مشارکت دارد، و حتّی ممکن است که در مواردی بکلّی جای ناقد را اشغال کند (که چنین چیزی مصادف با «مرگ ناقد» و ــ در نتیجه ــ «مرگ مؤلّف» خواهد شد).»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه