کتاب «اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی» نوشته محمدعلی همایون کاتوزیان، اثری تحلیلی و مستند درباره تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران از آغاز مشروطه تا سقوط حکومت پهلوی است. کتاب علاوه بر تحلیل روندهای اقتصادی، به پیوندهای عمیق میان سیاست، جامعه و اقتصاد ایران میپردازد و نشان میدهد که چگونه ساختار قدرت، مناسبات اجتماعی و تحولات بینالمللی بر مسیر توسعه و بحرانهای ایران تأثیرگذار بودهاند. این اثر با تکیه بر اسناد و دادههای تاریخی، گزارشی جامع و تحلیلی از اقتصاد سیاسی ایران در سده معاصر ارائه میدهد و منبعی معتبر برای پژوهشگران، دانشجویان و علاقهمندان به تاریخ، اقتصاد و سیاست ایران معاصر است.
این کتاب با رویکردی اقتصادسیاسی و تاریخی، فراز و نشیبهای ایران را در این بازه زمانی به چهار دوره اصلی تقسیم و بررسی میکند: دوره مشروطه (دولت و انقلاب): تحلیل ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران در عصر قاجار، تحولات قرن نوزدهم، انقلاب مشروطه و رکود پس از آن. دوره رضاشاه (دولت و ضدانقلاب): بررسی تحولات دوره قدرتگیری و سلطنت رضاشاه و پیامدهای آن بر اقتصاد و سیاست ایران. دوره فترت، دموکراسی و دیکتاتوری (1330–1320): تحلیل اوضاع ایران در زمان اشغال متفقین، نهضت ملی و ملی شدن صنعت نفت، و گذار از دموکراسی به دیکتاتوری. دوره استبداد نفتی و توسعه اقتصادی (1357–1340): بررسی اصلاحات ارضی، رشد درآمدهای نفتی، توسعه اقتصادی، شهرنشینی، تظاهر به مدرنیسم و زمینههای انقلاب 1357. در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی» تحولات اقتصادی مهم هر دو دوره قاجار و پهلوی با رویکردی تحلیلی بررسی شده است. مهمترین محورهای این تحولات عبارتاند از: دوره قاجار: ساختار اقتصاد کشاورزی و شبهفئودالی، که به دلیل تغییرات بینالمللی و ملی، دیگر پاسخگوی مطالبات اجتماعی نبود و زمینهساز انقلاب مشروطه شد. تغییر مناسبات تولیدی از نظام بومی و درونی به اقتصاد مبتنی بر ارتباط با بازار جهانی، بهویژه پس از ورود تجار روس و انگلیس و استقرار کمپانیهای خارجی. آغاز ورود صنایع و مصنوعات جدید در اواخر قاجار، که زمینهساز تغییرات اقتصادی و اجتماعی در دوره بعد شد. دوره پهلوی: دوره رضاشاه: سیاستهای ملیگرایانه و خودبسنده، جایگزینی نظام اقتصادی مبتنی بر نفوذ خارجی با انحصارات دولتی، سرمایهگذاری گسترده دولت در زیرساختها، تأسیس بانک ملی و اصلاحات حقوقی و آموزشی. توسعه صنعتی سریع، عمدتاً با مداخله دولت و اتکای شدید به درآمدهای نفتی، اما با بیتوجهی به بخش کشاورزی که منجر به مهاجرت روستاییان به شهرها و افزایش نابرابری شد. دوره محمدرضا پهلوی: اجرای برنامههای عمرانی متعدد (شش برنامه عمرانی)، تأسیس بانک مرکزی، رشد سریع اقتصادی به ویژه در دهه 40 شمسی، اصلاحات ارضی و انقلاب سفید که ساختار مالکیت و اقتصاد روستایی را دگرگون کرد. افزایش نقش دولت در اقتصاد، گسترش صنایع مونتاژ، وابستگی به درآمدهای نفتی، و تبدیل ایران به بازار مصرف کالاهای خارجی. پیامدهای اقتصادی و اجتماعی سیاستهای توسعه شتابزده، از جمله تشدید نابرابری، بحرانهای روستایی، و زمینهسازی برای نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی. این کتاب با تحلیل این روندها، نشان میدهد که چگونه ساختار قدرت، سیاستهای اقتصادی و تحولات اجتماعی در هر دو دوره، مسیر توسعه و بحرانهای ایران را رقم زدهاند.
پژوهشگران و دانشجویان رشتههای تاریخ، علوم سیاسی، اقتصاد و جامعهشناسی که به دنبال تحلیلی عمیق و مستند از تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران در دوران قاجار و پهلوی هستند. علاقهمندان به بررسی پیوند میان سیاست و اقتصاد و کسانی که میخواهند بفهمند چگونه ساختار قدرت و مناسبات اجتماعی بر مسیر توسعه و بحرانهای اقتصادی ایران تأثیر گذاشته است. افرادی که به دنبال شناخت نظریههای نوین درباره ساختار دولت و جامعه در ایران، بهویژه نظریه «استبداد تاریخی» و مفهوم جامعه کوتاهمدت ایرانی هستند. مخاطبانی که میخواهند با زبانی روشن و تحلیلی، روندهای کلیدی همچون انقلاب مشروطه، اصلاحات ارضی، توسعه نفتی، رشد شهرنشینی و زمینههای انقلاب 1357 را درک کنند. علاقهمندان به مطالعات تطبیقی که میخواهند تفاوتهای توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران را با کشورهای غربی و دلایل ناکامی یا موفقیت برخی سیاستها و اصلاحات بشناسند. این کتاب با تحلیلهای مستند، نظریهپردازی منسجم و سبک نگارش قابل فهم، منبعی ارزشمند برای هر کسی است که به فهم عمیقتر تاریخ معاصر و ساختارهای اقتصاد سیاسی ایران علاقه دارد.
قرن نوزدهم میلادی مصادف است با دوره اقتدار حکومت قاجار، و ربع اول قرن بیستم میلادی، دوره احتضار آن است. شرح فشرده تحولات اجتماعی و اقتصادی ایران در قرن نوزدهم میلادی به این قرار است: گرایشی کلی در جهت افزایش جمعیت، گسترش تجارت، تورم قیمتها و کاهش ارزش داخلی و خارجی واحد پول ملی وجود دارد؛ تماس فزاینده با کشورهای اروپایی در ترکیب تجارت خارجی، تراز پرداختها، الگوی مصرف و - در پی اینها - ساختار قدرت داخلی رسوم، ارزشها، اندیشهها و نهادها تأثیر میگذارد و به مبارزاتی بر ضد اعطای امتیازات به کشورهای خارجی میانجامد که پیش درآمد انقلاب مشروطه است. در اینجا مرادم این نیست که این رویدادها را به تفصیل بیشتر بازگو کنم، بلکه میخواهم با دقت و تظمی تحلیلی، پی آمدهای آنها را در مسیر حرکت اقتصاد سیاسی ایران جستجو کنم. تاکنون، صاحبنظران این وضعیت را به دو طریق متضاد بررسی کردهاند. بنا به نظر سنتی، ایران دوره قاجار در مقایسه با پیشرفت اروپا، نمونه روشن عقب ماندگی است، در حالی که متجددان معتقدند، نیروهای پویایی در کار بودند که موجبات پیشرفت اقتصادی ( دست کم بسیار بطئی )، ظهور طبقه بورژوا، فروپاشی نظام فئودالی ( یا هر چیز دیگری ) و غیره را فراهم آوردند. درهر دوی این نظرها حقیقتی نهفته است، اما هیچ یک را نمیتوان دربست پذیرفت. ایران قرن نوزدهم میلادی در مقایسه با تحولات اجتماعی - اقتصادی اروپا، مسلما عقب افتاده بود، اما ایستا، بیحرکت یا تغییرناپذیر هم نبود. با این وصف اگر ترقی را، چنانکه معمول است، ملازم بدانیم با بالا رفتن سطح رفاه اقتصادی، انباشت سرمایه، اختراع یا جذب تکنیکهای جدید، افزایش بازدهی کار، بسط ظرفیت تولیدی صنایع، یکپارچگی بیشتر بخشهای تولیدی اقتصاد، پیدایش قابل ملاحظه طبقه صنعتی، اجرای اصلاحات جدی اجتماعی و سیاسی و جز اینها، تغییراتی که رخ مینمود، ضرورتا مترقی نبود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir