کتاب مدیر مدرسه یکی از برجستهترین آثار جلال آل احمد، به شیوهای انتقادی و واقعگرایانه، نظام آموزشی و کاستیهای اجتماعی دوران خود را به تصویر میکشد. این داستان با نگاهی عمیق و انتقادی، زوال ارزشها، پیچیدگیهای شغلی، و تناقضات اخلاقی یک مدیر مدرسه را روایت میکند که در تلاش است تا در محیطی پر از نارسایی و ناکارآمدی به وظایف خود عمل کند. آل احمد در این کتاب نهتنها به نقد سیستم آموزشی بلکه به بررسی تأثیر این سیستم بر شخصیت و تصمیمات افراد میپردازد.
راوی داستان، که آموزگاری سرخورده از بیهودگی کار خود است، تصمیم میگیرد با پذیرش سمت مدیریت دبستان، از خستگی و فرسودگی شغل معلمی رهایی یابد و در عین حال درآمد بیشتری کسب کند. او گمان میکند مدیریت شغلی بیدردسر و راحت است؛ اما با ورود به این موقعیت، خود را در میان انبوهی از مشکلات میبیند: سرپرستی یک ناظم، هفت معلم، و 235 دانشآموز، در کنار چالشهای بیپایان ناشی از کمبود امکانات و فضای ناکارآمد مدرسه.
مدیر ابتدا با انگیزه اصلاح شرایط و جلوگیری از خشونت، ناظم مدرسه را از تنبیه بدنی بازمیدارد و حتی ترکهها را میشکند. اما با گذشت زمان، او نیز در دام همان روشها گرفتار میشود و برای حفظ نظم به تنبیه بدنی روی میآورد. به تدریج، این تناقضات اخلاقی و شرایط دشوار، مدیر را مجبور میکند تا برخلاف باورهای اولیه خود، به رفتارهایی مانند درخواست کمک از افراد پولدار یا تحمل فساد سیستم دست بزند.
در نهایت، وقتی فشارها و ناکامیها به اوج میرسد، مدیر با احساس یأس و ناتوانی تصمیم به استعفا میگیرد. او دادخواستی را که بهطور رسمی از دادگستری دریافت کرده است، به یک استعفانامه تبدیل میکند و آن را برای دوستی که تازه سرپرست آموزش و پرورش شده، ارسال میکند.جلال آل احمد در این کتاب با طنزی تلخ و روایت زنده، وضعیت نامطلوب نظام آموزشی دوران خود را به چالش میکشد. او بهوضوح نشان میدهد که چگونه ساختارهای ناکارآمد و محیطهای نابرابر، افراد را به سمت رفتارهایی سوق میدهد که خلاف باورها و ارزشهایشان است. از سوی دیگر، آل احمد به ریشههای فرهنگی و اجتماعی مشکلات اشاره میکند و با ارائه تصویری از جامعهای آشفته، زوال اخلاق و ناکارآمدی مدیریتی را برجسته میسازد.
مدیر مدرسه برای علاقهمندان به ادبیات اجتماعی و انتقادی، و کسانی که دغدغههای مرتبط با نظام آموزشی و مسائل اجتماعی دارند، اثری ارزشمند است. این کتاب همچنین برای افرادی که به شناخت دقیقتر دیدگاههای جلال آل احمد و بررسی جامعه ایران در دوره معاصر علاقهمندند، یک مطالعه جذاب و ضروری محسوب میشود.
همهی جیرهخورهای اداره بو برده بودند که مدیرم و لابد آنقدر سادهلوح بودند که فکر کنند روزی گذارشان به مدرسهی ما بیفتد. همان روز فهمیدم که از هر سه نفرشان یک نصف حقوقش را پیش خور کرده یا مساعده گرفته، یا قالی و سماور قسطی خریده و سفتهای داشته که باید از حقوقش کم بگذارند. حسابدار قبلی هم که زده بود به چاک و حسابها درهم شده بود. علم صراطی بود. دنبال سفتهها میگشتند؛ به حسابدار قبلی فحش میدادند؛ التماس میکردند که این ماه را ندیده بگیرید و همهی حق و حسابدان شده بودند و یکی که زودتر از نوبت پولش را میگرفت صدای همه در میآمد. آن روز رعایت ادب چنان کلافهام کرد که پیه دو سه روز تاخیر حقوق را به تنم مالیدم. اما بدی کار این بود که در لیست حقوق مدرسه، بزرگترین رقم مال من بود. درست مثل بزرگترین گناه در نامهی اعمال. دوبرابر فراش جدیدمان حقوق میگرفتم. از دیدن رقمهای مردنی حقوق دیگران چنان خجالت کشیدم که انگار مال آن ها را دزدیده بودم. دو ساعت تمام قدم زدم و همه را برخود مقدم داشتم. شاید کفارهای داده باشم.در تمام آن دو ساعت، حتی در بار این فکر نیفتادم که آخر، آنهای دیگر ثلث سابقهی تو را هم ندارند و نصف ورق پارههایی را که لوله کردهای و نمیدانی در کدام پستوی زندگیات تپاندهای! این جور فلسفه بافیها را حالا برای خودم میکنم. آن روز فقط این را احساس میکردم که وقتی دیگران آنقدر ناچیز حقوق میگیرند، جیرهخور گمنام دولت هم که باشی نمیتوانی خودت را مسئول ندانی. این بود که نمیتوانستم خودم را راضی کنم. تازه خلوت که شد و ده پانزده تا امضا که کردم، صندوقدار چشمش به من افتاد و با یک دنیا معذرت ششصد تومان پول دزدی را گذاشت کف دستم... مرده شور!
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir