کتاب «سفیدی مرگبار» (Lethal White) نوشته جی. کی. رولینگ، چهارمین جلد از مجموعه جنایی و معمایی کورمورن استرایک است که در سپتامبر 2018 منتشر شد. این رمان داستان کارآگاه خصوصی کورمورن استرایک و دستیارش رابین الاکوت را دنبال میکند. رمان جنایی با فضاسازی دقیق، شخصیتپردازی ماهرانه و پیرنگ منسجم؛ ترکیب واقعیتهای اجتماعی و سیاسی با داستان معمایی؛ روایت همزمان پرونده جنایی و زندگی شخصی شخصیتها؛ کتابی با حجم زیاد (حدود 912 صفحه در ترجمه فارسی) و داستانی حماسی و پرجزئیات؛ از جمله آثار برجسته جی. کی. رولینگ در ژانر داستانهای رازآلود و هیجانانگیز؛ نامزد جایزه گودریدز در بخش داستانهای رازآلود و هیجانانگیز سال 2018؛ اقتباس تلویزیونی سریال استرایک بر اساس این مجموعه ساخته شده است. کتاب برای علاقهمندان به داستانهای جنایی، معمایی و پلیسی، به ویژه کسانی که مجموعه کورمورن استرایک را دنبال میکنند، بسیار مناسب است. همچنین خوانندگانی که به داستانهای پیچیده با شخصیتپردازی عمیق و روایتهای چندلایه علاقه دارند، از این اثر لذت خواهند برد. در مجموع، «سفیدی مرگبار» رمانی جنایی و معمایی است که با ترکیب داستانی پیچیده، شخصیتهای چندبعدی و فضاسازی دقیق، تجربهای جذاب و هیجانانگیز برای خوانندگان فراهم میکند.
داستان با ورود بیلی، جوانی روانپریش و مضطرب، به دفتر استرایک آغاز میشود. بیلی ادعا میکند که در کودکی شاهد یک قتل بوده و از استرایک میخواهد که درباره این جنایت تحقیق کند. اما او به دلیل وضعیت روانیاش نمیتواند جزئیات دقیق را به یاد آورد و ناگهان از دفتر فرار میکند. استرایک و رابین در پی کشف حقیقت، وارد مسیری پیچیده و پررمزوراز میشوند که آنها را از کوچه پسکوچههای لندن به محافل محرمانه در پارلمان و سپس به خانهای زیبا اما شیطانی در حومه شهر میکشاند. در کنار پرونده جنایی، روابط شخصی و حرفهای استرایک و رابین نیز پیچیده و پرتنش است. جزئیاتی که در داستان جنایی «سفیدی مرگبار» بیشترین تعلیق را ایجاد میکنند، عبارتاند از: حضور بیلی، جوانی روانپریش و مضطرب که ادعا میکند در کودکی شاهد یک قتل بوده اما به دلیل وضعیت روحیاش نمیتواند جزئیات را به یاد آورد، این عدم قطعیت و ابهام در روایت او تعلیق زیادی ایجاد میکند. فرار ناگهانی بیلی از دفتر کورمورن استرایک پیش از اینکه بتواند سوالات بیشتری پاسخ دهد، که باعث میشود کارآگاهان و خواننده در تعقیب حقیقت گرفتار شوند و مسیر پیچیدهای پیش رو قرار گیرد. مسیر تحقیق استرایک و رابین که آنها را از کوچهپسکوچههای تاریک لندن به محافل محرمانه در پارلمان و سپس به خانهای زیبا اما شیطانی در حومه شهر میکشاند، این تغییر مکانها و فضای رازآلود، حس تعلیق و هیجان را افزایش میدهد. همزمانی پیچیدگی پرونده جنایی با تنشها و پیچیدگیهای روابط شخصی استرایک و رابین که به داستان عمق و بعد انسانی میبخشد و تعلیق را در سطح روانی نیز بالا میبرد. وجود رازها و توطئههای پنهان در محافل سیاسی و اجتماعی که در پس پرده داستان جریان دارد، باعث میشود خواننده همواره در انتظار کشف حقایق جدید و غیرمنتظره باشد. این عوامل با هم ترکیب شده و «سفیدی مرگبار» را به داستانی پرتعلیق، پرپیچوخم و جذاب تبدیل کردهاند که مخاطب را تا پایان درگیر خود نگه میدارد.
علاقهمند به داستانهای جنایی، معمایی و پلیسی پیچیده و پرجزئیات هستند؛ طرفداران مجموعه کارآگاهی کورمورن استرایک و دنبالکنندگان آثار جی. کی. رولینگ با نام مستعار رابرت گالبریت میباشند؛ دوست دارند داستانهایی با شخصیتپردازی عمیق و روایت چندلایه را تجربه کنند؛ مخاطبانی که از تعلیق، رمز و راز و پیچیدگیهای روانشناختی در داستانها لذت میبرند؛ کسانی که به فضاسازی دقیق و ترکیب واقعیتهای اجتماعی و سیاسی با داستان معمایی علاقه دارند؛ خوانندگانی که میخواهند همزمان با پیگیری پرونده جنایی، به زندگی شخصی و روابط پیچیده شخصیتها نیز توجه کنند؛ افرادی که از رمانهای بلند و داستانهای پرجزئیات با فضای تاریک و رازآلود استقبال میکنند. این کتاب با حجم زیاد (حدود 912 صفحه) و داستانی پرپیچوخم، برای خوانندگانی که به دنبال تجربهای عمیق و جذاب در ژانر جنایی و معمایی هستند، گزینهای بسیار مناسب است.
همانطور که به دیوار راهرو تکیه داده بود که ستونهای سنگی کنده کاری داشت و درهای چوب بلوطش بسته بودند، آماده شد که در جوابش به او تلفن کند. از زمانی که «رابین» تعقیب «جیمی» را قبول نکرده بود، با هم حرف نزده بودند. از آن وقت «رابین» بارها این گفت و گو را در ذهنش مرور کرده بود. وقتی «لورلی» از «استرایک» حرف میزد، صدایش حس مالکیت تردیدناپذیری داشت. «استرایک» وقتی به دردسر افتاده بود، به «لورلی» زنگ زده بود (خب باید هم زنگ میزد. پس چه باید میکرد، به تو در «آکسفورد شایر» زنگ میزد؟)... و تمام آخر هفته را در خانه «لورلی» گذرانده بود (با هم در رابطهاند، پس کجا باید میرفت؟)، «لورلی» از او مراقبت کرده بود، به او دلداری داده بود و شاید در مورد سوءاستفاده «رابین» با او موافق بود، کسی که اگر نبود، شاید این اتفاق هم پیش نمیآمد.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir