بیابان تاتارها، نام شناختهشدهترین کتاب دینو بوتزاتی و آینهٔ تمام نمای سبک و سیاق عجیب و رویاگونهٔ آثار این نویسنده است. بسیاری از منتقدین، این رمان را الهام گرفته از رمان قصر، نوشتهٔ کافکا، میدانند اما داستان جذاب و بهیادماندنی این اثر دربارهٔ فقدان، تعلل و آرزوهای بربادرفته، بهنوبهٔ خود حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. داستان، سربازی به نام جیووانی دروگو را دنبال میکند که خانه را به خاطر انجام مأموریتی در دژی کوهی بر روی مرز تاتار ترک میکند. ذهن دروگوی جوان، پر از رؤیاهایی دربارهٔ افتخارآفرینیها و پیروزیهای نظامی است؛ اما زمانی که به آنجا میرسد، با قلعهای رو به ویرانی روبهرو میشود که بهمنظور مقابله با دشمنی ساختهشده که برای نسلهاست اثری از آن دیده نشده است. ساکنین این قلعهٔ نظامی، وقت خود را با بازی و جروبحث میگذرانند و در مواقع استراحت، به بیابان خیره میشوند و قصههایی دربارهٔ سرابها و چیزهای عجیبوغریبی که دیدهاند، ردوبدل میکنند. باگذشت زمان، قلعه اهمیت خود را از دست میدهد و بلندپروازیهای جیووانی نیز شروع به محو شدن میکند تا روزی که نیروهای دشمن در این بیابان متروک، گرد هم میآیند و آمادهٔ نبرد میشوند.
هیچکس نبود که هشدارش بدهد و بگوید: « مواظب باش، جووانی دروگو!» او در بند توهمی سمج بود. گل جوانی اش رو به پژمردگی می رفت، اما چشمهٔ شباب را خشک ناشدنی می پنداشت. دریغا که از تیزپایی زمان هیچ نمی دانست. حتی اگر جوانی اش همچون خدایان صدها و صدها سال می پایید، سهمش از آن به همین ناچیزی می بود. اما او انسان بود و عمری کوتاه و معمولی داشت که هیچ نبود جز شهابی پرشتاب و بی دوام، نعمتی ناچیز که با تنگ چشمی به او داده شده بود و آدمی می توانست سال هایش را با انگشتان دست بشمرد و هنوز به دست نیامده از دست می رفت.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir