در جنگلهای سیبری «در جنگلهای سیبری» عنوانی گول زننده نیست بلکه حاصل تجربهای واقعی از زندگی نویسندهای تنها در قلب جنگل در سرزمین پوشیده از برف سیبری همزمان با فصل زمستان است. سیلون تسون ما را همراه خود به دل طبیعت سرد و یخ زده روسیه و به بیانی دقیقتر کنار دریاچه بایکال میبرد و به خواندن یافتههای درونی و بیرونیاش از زندگی آنجا فرا میخواند. او در این مکاشفه به مدت شش ماه تنهایی را در طبیعتی وحشی کنار افراد اندکی که کیلومترها آن طرفتر از او در فضایی روستایی زندگی میکردند، تجربه کرد. از همان ابتدا خواننده کتاب از خود میپرسد دلیل واقعی سیلون تسون برای اتخاذ این تصمیم و دست زدن به ماجرایی این چنینی چه بود؟ نویسنده در صفحات آغازین از خستگیاش از جامعه مصرفی سخن میگوید و به بیان چارچوب زندگی ملال آور زندگی اجتماعی در پاریس میپردازد. قالبی که رفته رفته فرد را از خود بیگانه میسازد و به یک دگردیسی بازگشتناپذیر سوق میدهد. با این حال همین رخوت نفرت انگیز نقطه شروع ماجرای سیلون تسون میشود و خواست عمیق درونیاش را برای فرار شکل میدهد اما این تنهایی خودخواسته ماجرای اصلی نیست. تسون دهه 90 میلادی با دوچرخه به سفر دور دنیا رفته بود و همراه الکساندر پوسن جهانگرد فرانسوی رشته کوه هیمالیا را با پای پیاده سپری کرده بود. او بار دیگر 3 هزار کیلومتر استپهای قزاقستان و ازبکستان را همراه عکاسی فرانسوی سوار بر اسب پیمود و پس از خواندن رمان «راهپیمایی بزرگ» نوشته اسلوومیر راویز (1955) با پای پیاده مسیر فرار راویز افسر سوار نظام ارتش لهستان در جنگ جهانی دوم را از اردوگاههای گولاگ در سیبری تا هندوستان دنبال کرد. اما در حقیقت آنچه کتاب «در جنگلهای سیبری» را خواندنی کرده روایتی جذاب از ماجراهای سختی است که تسون در یادداشتهایش از تجربه تنهایی و زندگی در شرایط بغرنج به دست آورده بود. با آنکه 180 روز زندگی تکراری در سکوت سرد سیبری برای بیشتر انسانها خالی از هر گونه گرهای داستانی است اما نویسنده جوان فرانسوی آن را به گونهای بازگو کرده که فروشی افزون بر 50 هزار نسخه تنها طی چند ماه برای او رقم زده است.