کتاب همنام نوشته جومپا لاهیری نویسنده مشهور است که با ترجمه روان امیرمهدی حقیقت منتشر شده است. این کتاب داستانی جذاب از دغدغههای مختلف یک مهاجر است که قلبش برای همیشه در سرزمین خودش مانده است.
درباره کتاب همنام
آشوک و آشیما از کلکته به آمریکا رفتهاند و قلب آشوک برای همیشه در سرزمن خودش باقیمانده است. در یک حادثه ناگوار آشوک با کمک کتابی از گوگول نویسنده روسی نجات پیدا میکند، او اسم پسرش را برای ادای دین به این نویسنده گوگول میگذارد. ما در این داستان هم روایت خود آشوک را میخوانیم هم پسرش گوگول که کمکم بزرگ میشود و در فرهنگ آمریکایی رشد میکند. او با نام گوگول غریبه است و نمیتواند اسمش را بپذیرد اما چیزی که در این داستان در لایههای بعدی روایت میشود هویتی است که گوگول به دنبال آن است.
خواندن کتاب همنام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب همنام»
به آشیما میگوید چون حاملگی اولش است، این مرحله ممکن است تا بیست و چهار ساعت، بلکه بیشتر طول بکشد. آشیما چشم میگرداند آشوک را ببیند، ولی آشوک پشت پردهای است که دکتر دور تخت کشیده. آشوک بلندبلند میگوید: «برمیگردم پیشت.» بعد صدای یکی از پرستارها میآید: «آقای گانگولی اصلا دلتان شور نزند. خانم شما حالاحالاها کار دارد. ما خودمان هواش را داریم.»
حالا دیگر آشیما تنهاست. پردهٔ دور تخت، او را از سه زن دیگر توی اتاق جدا کرده. کمکم از لابهلای حرفهاشان اسمشان را میفهمد. یکی بِوِرلی است. یکی لوییس، سمت چپی هم کارول. آشیما میشنود که یکی از آنها یکهو هوار میکشد: «وای! مردهشورش را ببرد. جانم دارد بالا میآید!» بعد صدای مردی میآید: «عزیزم، دوستت دارم. واقعآ دوستت دارم.» آشیما این جمله را هیچ وقت از شوهر خودش نشنیده. توقعش را هم نداشته. آنها اصولا اینجوری نیستند. اولین بار است که بین چند تا غریبه تنها افتاده. همیشه یا در یک اتاق پیش پدر و مادرش خوابیده یا آشوک پهلوش بوده. پیش خودش میگوید کاش پردهها را کنار میزدند تا میشد با این زنهای امریکایی حرف بزنم، بلکه یکی از آنها قبلا بچه زاییده باشد بتواند بگوید باید منتظر چی باشم. ولی خیلی وقت است دستش آمده امریکاییها با وجودی که جلوی چشمِ این وآن مدام قربانصدقهٔ هم میروند و زنهاشان راه به راه بیکینی و مینیژوپ میپوشند، و با وجودی که توی کوچه و خیابان بازو در بازوی هم میاندازند یا در پارک کمبریج توی بغل هم میخوابند، با همهٔ اینها اصولا تنهایی را ترجیح میدهند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir