کتاب «به افق پاریس» (The Paris Hours) نوشته الکس جورج، رمانی است که داستان چهار شخصیت عادی را در پاریس دهه 1920 روایت میکند. این شخصیتها، که هیچ یک قهرمان یا چهره مشهور نیستند، زندگیشان در یک شب بهطور تصادفی با هم تلاقی میکند و هر کدام جستجوی گمشدهای در شهر دارند. از جمله این شخصیتها میتوان به سورن، پناهنده ارمنی و عروسکگردان کودکان، منشی مارسل پروست که دستنوشتههای گمشده این نویسنده را دنبال میکند، نقاشی به نام گیوم که در آستانه مرگ و مشکل مالی است، و ژان پل، روزنامهنگاری که دنبال دختر گمشدهاش است، اشاره کرد. رمان فضایی پر از زندگی و جادوی پاریس پس از جنگ جهانی اول را به تصویر میکشد و حضور چهرههای بزرگ ادبی و هنری زمان مانند مارسل پروست، ارنست همینگوی، گرترود استاین و ژوزفین بیکر در پسزمینه داستان، به غنای متن افزوده است. این کتاب همزمان با روایت زندگی ساده و سرگذشتهای پیچیده این چهار شخصیت، حقایق و رازهای درونی آنها را آشکار میکند. نثر کتاب جذاب، پویا و قابل لمس است و نویسنده با مهارتی خاص مرز بین واقعیت و خیال را در فضایی تاریخی به هم میآمیزد. این اثر باعث شده خواننده نه تنها با پاریس و زمانه آن آشنا شود، بلکه در درک عمیقتر دردها، امیدها و سرگشتگیهای انسانهای معمولی بریده از تاریخ و فرهنگ شهر نیز سهیم گردد. به افق پاریس» تحسین شده است و از سوی نقدها، پایانبندی آن به ویژه شگفتانگیز و قدرت نمایش پاریس پس از جنگ تحسین شده است.
الکس جورج (Alex George) در کتاب به وقت پاریس (The Paris Hours) داستان عاشقانهای را روایت میکند و به بررسی اثرات و رویدادهای جنگ جهانی اول و شکوه و عظمت پاریس از دریچه چهار شخصیت میپردازد. این داستان خواندنی را میتوان در این جملات خلاصه نمود: کمیل، یکی از خدمتکاران مارسل پروست بود که وی را بسیار دوست میداشت. پروست پیش از مرگش به کمیل وصیت میکند که تمامی نوشتههایش را بسوزاند! این خدمتکار وفادار وصیت پروست را اجرا میکند و تنها یک اثر را برای خویش نگاه میدارد و همچون با ارزشترین داراییاش از آن دفتر مراقبت مینماید تا روزی که متوجه میشود دفترچه محبوبش گم شده و برای یافتن آن دست به هر کاری میزند... داستان به صورت موازی در گوشهگوشه شهر پاریس روایت میشود و با شخصیتهایی همچون سورن و گیوم آشنا میشویم که هر کدام به نوعی برای زندگی میجنگند. سورن یک پناهجوی ارمنی است که برای کودکان نمایش عروسکی اجرا میکند و آرزو دارد روزی بتواند در شهر سرد و بیرحم خانهای برای خود داشته باشد. گیوم نیز یک نقاش عاشقپیشه است که برای نجات زندگیاش تنها چند ساعت زمان دارد یک اثر نقاشی را تحویل دهد! او مقروض است و این بدهی ممکن است برایش بسیار گران تمام شود.
علاقهمندان به رمانهای تاریخی و عاشقانه؛ چرا که این کتاب در دهه 20 میلادی در پاریس روایت میشود و حال و هوای آن دوره را به خوبی بازآفرینی میکند. دوستداران هنر و ادبیات، به ویژه کسانی که به تاریخ هنر، ادبیات و زندگی هنرمندان بزرگ همچون مارسل پروست، ارنست همینگوی، گرترود استاین و ژوزفین بیکر علاقهمندند؛ زیرا این کتاب محیط هنری و ادبی پاریس را به تصویر میکشد. دانشجویان رشتههای انسانی، فرهنگی و علاقهمندان به فرهنگ پاریس، که میخواهند همزمان با داستانی جذاب، با فضای فرهنگی و هنری پاریس در دهه 1920 آشنا شوند. کسانی که دنبال داستانهایی با شخصیتهای معمولی اما عمیق هستند؛ زیرا کتاب روایت زندگی چهار شخصیت اصلی است که گمشدههایی دارند و در پاریس به دنبال آن میگردند و این داستان با نثری دلپذیر و غنی از احساسات، تراژدی و امید همراه است. خوانندگانی که به داستانهایی با ساختار چند راوی مستقل ولی در یک فضای مشترک علاقه دارند و از خواندن رمانی با ترکیب واقعیت و تخیل در فضایی تاریخی لذت میبرند. به طور خلاصه، «به افق پاریس» برای افرادی مناسب است که به رمانهای تاریخی با غنای فرهنگی، عاشقانه و روانشناسانه، و نیز به فضای هنری و ادبی دهه 20 پاریس علاقه دارند و میخواهند در کنار داستانی گیرا، با زندگی هنرمندان بزرگ و جامعه آن زمان آشنا شوند.
به شما خواهند گفت که آلفونس لوکروک خوشتیپترین مرد پاریس است. حکایت زیبایی شگفتانگیز او در تمام شهر پیچیده است. هر زنی - و برخی مردان نیز - که او را ملاقات میکند، بیدرنگ به دام عشق او گرفتار میآید؛ بنابراین حکایتها درمورد او زیاد است. مردم در باب چهرۀ او چنان زمزمه میکنند که گویی درمورد یک اثر هنریِ باشکوهتر از لبخند ژوکوند، سخن میگویند. او نیز مانندِ مونالیزا به یک نام مستعار بیشتر شهره است: آینه! چراکه شایعات اینگونه میگویند که او نمیتواند از کنار آینهای بگذرد و با دیدن خویش در آن، خود را ستایش نکند. گیوم بلانک در خیابان نیکوله ایستاده است و به درِ ورودی ساختمان آپارتمان در آنسوی خیابان چشم دوخته است. یک فوارۀ کوچک بر پیادهرو جا خوش کرده است. قطرهای کوچک از آب به درون حوض سنگی و کمعمق فواره چکه میکند. با وجود گرمای آفتاب دمصبح، گیوم به خود میلرزد. سه روز است که فکروذکرش آلفونس لوکروک بوده است. مهم نیست صورت آن مرد تاچهاندازه میتواند دوستداشتنی باشد. گیوم نمیخواهد هرگز چشمش به رخسار او بیفتد. آینه یک شبکۀ مخفی از جنایات، سرقت و مالخوری را که در سراسر پایتخت گسترانده شده است، میگرداند؛ از ساختمانهای پر از موش در بلویل گرفته تا خانههای اعیانیِ هرزگسارانِ منطقۀ هشتم شهر. او بیشتر در کار خریدوفروش فاحشه، سلاح و هروئین کثیف است، اما هرزمان فرصتی دست دهد، از باجگیری و اخاذی از اغنیا و زورمندان زیاد بدش نمیآید. لشکری از اراذل و اوباشهای قالتاق، وحشی و خطرناک، پا در رکاب وی، امور تبهکارانۀ او را میگردانند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir