کتاب «چهارده مقاله در ادبیات، اجتماع، فلسفه و اقتصاد» نوشته محمدعلی همایون کاتوزیان مجموعهای از مقالات تحلیلی و پژوهشی است که ابعاد گوناگون تاریخ، جامعه، ادبیات و اندیشه در ایران معاصر را بررسی میکند. این کتاب با رویکردی میانرشتهای، دیدگاههای نویسنده را درباره مسائل کلیدی جامعه ایرانی و نقد برخی الگوهای رایج در علوم انسانی ارائه میدهد. این مجموعه برای پژوهشگران و علاقهمندان به ادبیات، جامعهشناسی، فلسفه و اقتصاد، بهویژه کسانی که به تحلیلهای انتقادی و نظری درباره جامعه و تاریخ ایران علاقه دارند، منبعی ارزشمند به شمار میآید.
مهمترین محورهای کتاب عبارتاند از: نقد الگوی اروپامحور «بردهداری–فئودالیسم–کاپیتالیسم» و بررسی تفاوتهای ساختاری تاریخ ایران با غرب، بهویژه در زمینه تحولات اجتماعی و اقتصادی. تحلیل مشکلات توسعه سیاسی ایران و نقش ساختارهای قدرت و جامعه در شکلگیری این مشکلات. بررسی مفهوم «سوسیالیسم ایرانی» و تفاوت آن با سوسیالیسمهای وارداتی یا وابسته به بلوک شرق. بحث درباره نسبت دموکراسی و توسعه اقتصادی و چالشهای تحقق این دو در بستر تاریخی ایران. تحلیل نقش نفت و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن در تاریخ معاصر ایران. جستارهایی درباره رشد جمعیت و پیامدهای آن برای جامعه و اقتصاد ایران. مقالاتی درباره ادبیات و نقد ادبی، از جمله بررسی آثار جمالزاده، مارکز، شعر و فلسفه، که نشاندهنده رویکرد تحلیلی و تطبیقی نویسنده به ادبیات معاصر ایران و جهان است. کاتوزیان در کتاب «چهارده مقاله در ادبیات، اجتماع، فلسفه و اقتصاد» نقش نفت و توسعه سیاسی ایران را با رویکردی انتقادی و تاریخی تحلیل میکند. او معتقد است درآمدهای نفتی بهجای آنکه زمینهساز توسعه پایدار و شکلگیری سرمایهداری واقعی در ایران شود، به تقویت دولت استبدادی و شکلگیری ساختار رانتی انجامیده است. به باور کاتوزیان، دولت ایران با اتکا به درآمد نفت، به منبع اصلی قدرت اقتصادی و سیاسی بدل شد و این درآمدها را نه از مسیر تولید و انباشت بلندمدت، بلکه از طریق توزیع میان طبقات وابسته به خود (clientele) به گردش درآورد. این الگوی رانتی، مانع شکلگیری جامعه مدنی، نهادهای مستقل و فرآیندهای دموکراتیک شد و توسعه سیاسی را مختل کرد. کاتوزیان تصریح میکند که در ایران، انباشت سرمایه و توسعه اقتصادی عمدتاً از محل رانت نفتی و نه پسانداز و تولید ملی شکل گرفته است. این وضعیت، به جای تقویت بخش خصوصی و تولید مولد، به گسترش فعالیتهای نامولد، وابستگی به دولت و تضعیف بنیانهای توسعهیافتگی انجامید. او همچنین تأکید میکند که دولت نفتی، با قدرت اقتصادی و سیاسی بیسابقه، امکان مشارکت سیاسی گسترده و نهادینهشدن دموکراسی را محدود ساخت و جامعه را در چرخه استبداد و هرجومرج نگه داشت. در مجموع، تحلیل کاتوزیان نشان میدهد نفت نه تنها موتور توسعه اقتصادی و سیاسی ایران نبوده، بلکه با تقویت دولت رانتی و استبدادی، یکی از عوامل اصلی ممانعت از توسعه سیاسی و نهادینهنشدن دموکراسی در ایران معاصر بوده است.
پژوهشگران و دانشجویان رشتههای ادبیات، جامعهشناسی، فلسفه و اقتصاد که به دنبال تحلیلهای میانرشتهای و انتقادی درباره تاریخ، جامعه و ادبیات ایران معاصر هستند. علاقهمندان به مباحث نظری درباره توسعه سیاسی، اقتصاد نفتی، سوسیالیسم ایرانی، نسبت دموکراسی و توسعه اقتصادی، و نقد الگوهای اروپامحور در بررسی تاریخ ایران. کسانی که به تحلیل آثار نویسندگان و شاعران بزرگی چون سعدی، حافظ، صادق هدایت، جمالزاده و شاملو از منظرهای گوناگون علاقه دارند. مخاطبانی که به دنبال دیدگاههای تازه درباره مشکلات ساختاری جامعه ایران، نقش نفت، رشد جمعیت و تحولات فکری و ادبی هستند. علاقهمندان به مطالعات تطبیقی و نظریهپردازی درباره جامعه و تاریخ ایران که به نقد و بررسی مفاهیم بنیادین در علوم انسانی توجه دارند. این کتاب برای هر کسی که به فهم عمیقتر و تحلیلیتر از مسائل ادبی، اجتماعی، فلسفی و اقتصادی ایران علاقهمند است، منبعی ارزشمند و الهامبخش به شمار میآید.
«درباره جمالزاده هنوز گفتنی خیلی زیاد است، و سالها پس از آن که این عروس هزار داماد هم ما و هم او را طلاق گوید بازهم درباره او حرف و سخن خواهند داشت، و بازهم درباره کار و زندگیاش اکتشافات ریز و درشت خواهند کرد. و این ظاهراً عجیب مینماید، چون او بزودی صد و یک سالش میشود، و در هفتاد و چند سالی که نام و نوشتهها و کارهای دیگرش مطرح بوده میباید وقت کافی برای «کشف کردن» او ــ برای گفتن و نوشتن و هو کردن درباره او ــ بوده باشد. درست است که ــ برخلاف اروپا و آمریکا ــ در ایران رسم نیست که زندگینامه نویسندگان و شاعران و روشنفکران و سیاستمداران و دیگر مردان و زنان نامی را ــ گاهی چندبار ــ در زمان حیات خود ایشان بنویسند؛ و این دلایلی دارد که برخی از آن در آنچه در این مقاله خواهد آمد مستتر خواهد بود. امّا ما معمولا درباره کار این نویسنده و آن نامدار کم چیز نمینویسیم. و درباره جمالزاده هم نوشتهایم ــ امّا بسیار کم. یعنی ــ جز بد و بیراهی که گاه گاه از سر بدذاتی یا بر اثر آرمانگرایی این و آن نصیب او شده ــ رویهمرفته خلاصه آنچه درباره جمالزاده در تواریخ معاصر مسطور است این است که او پیشتاز قصّهنویسی معاصر است، و مجموعه داستانهای کوچک یکی بود یکی نبود در نوع خودش شاهکاری بود؛ ولی آنچه او پس از این نوشت ارزش چندانی نداشت، و جمالزاده ــ به یک معنا ــ در اوان شیرخوارگی ادبی خود به جوار حق پیوست ــ و شاید حتّی پیش از آن دوران سقط جنین شد. یک مشکل جمالزاده این است که هنوز زنده است و عمری طولانی و با عزّت کرده، و اگرچه نه ارثی برده نه مالی خورده نه دستش به سوی این و آن دولت و شخصیت دراز بوده، خوش زیسته و خوش نشسته و خوش خاسته ــ و نه نوکری کسی را کرده نه با کسی درافتاده. امّا این تمام داستان نیست چون خیلیها از خیلی از این جهات از جمالزاده پیشتر (یا پستر) بودهاند و هستند که، اگر نه شهرت، دست کم وجاهتشان در میان خاصّ و عام از جمالزاده بیشتر بوده و هست. من نمیگویم که ما از امروز جمالزاده را به لقب «استاد» ملقّب کنیم، امّا آیا جالب نیست که هر اندیشمند و دانشپژوه و هنروری را که جماعتی میپسندند به این عنوان ــ که در نتیجه ارزش چندانی برای آن نمانده است ــ معنون میکنند، یا پیش از القاب «پروفسور» و «دکتر» و «آیتالله» یک طومار لغت در وصف بیمانندی آن بزرگوار میآورند؟»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir