زنان آسمانی 9: آن روز هشت صبح - زندگی و خاطرات شهید اعظم شفاهی " زنان آسمانی "است به بررسی زندگی و خاطرات شهیده"اعظم شفاهی "از زبان خانواده و دوستان وی پرداخته است. در چکیده "آن روز، هشت صبح" چنین می خوانیم: " " شهیده اعظم شفاهی" سال 1333 هجری شمسی در شهرستان نهاوند از توابع استان همدان دیدگان پاکش را به دنیا گشود. در دامان پدر و مادری دین باور پرورش یافت. تحصیلاتش را تا مقطع ابتدایی بیشتر ادامه ندادو در کارخانه کمک حال مادر گشت.رافت و عاطفه ی بی حدش زبانزد دوستان و آشنایان بود تا جایی که به بیماران بد حال و لاعلاجی که دیگران ابا داشتند نزدیکشان شوند ،سرمی زد و از آنان دلجویی می نمود. ما نند سایر دختران آن زمان زود ازدواج نمود و صاحب پنج فرزند شد که یک یکشان را با تربیت دینی و اجتماعی پروراند و سرانجام صبح روز هفدهم فروردین ماه 1364در بمباران هوایی رژیم بعثی در زادگاهش به شرف شهادت نایل آمد.." در یکی از خاطرات این کتاب، بردار"شهیده شفاهی" چنین می گوید : " در خیابان های نهاوند آن زمان ،زنی پرسه می زد که بیماری اش واگیردار داشت.او کثیف و ژولیده بود.عقب ماندگی ذهنی داشت.هرجا که ظاهر می شد مردم از جلوش در می رفتند.همه از او دوری می کردند. اما یک نفر بود که مثل بقیه نبود. او برای زن بیمار دل می سوزاند.به دادش می رسید و برایش غذا می آورد.مثل یک مادر کنارش می نشست و به او محبت می کرد.روزی نبود که خورشید در آن غروب کند و خواهرم غذای او را فراموش کند. زنی که در خیابان های نهاوند پرسه می زد، برای نخستین بار از اعظم آموخت که محبت چیست و تا چه اندازه قویست! " آن روز هشت صبح را نشر شاهد منتشر کرده است.