کتاب یک آیه یک نمایش دفتر پنجم: به خاطر مروارید یک نمایشنامه برای نوجوانان است که بر اساس یک آیه از قرآن کریم نوشته شده است. این کتاب بخشی از مجموعه یک آیه یک نمایش است که به بازنویسی و نمایشنامهنویسی بر اساس آیات قرآن میپردازد. این نمایشنامهها بهصورت آسان و قابل فهم برای نوجوانان نوشته شدهاند تا بتوانند با مضامین دینی و اخلاقی آشنا شوند. نمایشنامه "یک آیه یک نمایش دفتر پنجم: به خاطر مروارید" به عنوان یک اثر هنری از آیه قرآن کریم استفاده کرده است. استفاده هنری از آیه قرآن در این نمایشنامه به این شکل است که: از زبان و بیان دراماتیک قرآن برای ایجاد فضایی معنوی و الهی استفاده میشود که مخاطب را به درون داستان میکشاند. شخصیتهای اصلی بر اساس مفاهیم دینی و اخلاقی آیه انتخاب میشوند و در طول داستان به رشد و تغییر میرسند. داستان به گونهای بازنویسی میشود که هم به مفاهیم دینی اشاره کند و هم به صورت پندآموز و آموزنده باشد. از گفتگوهای قرآنی برای انتقال پیامهای اخلاقی و دینی استفاده میشود که به مخاطب کمک میکند تا با مفاهیم دینی آشنا شود.
نوجوانان: این کتاب بهطور خاص برای نوجوانان نوشته شده است و موضوعات اخلاقی و دینی را به زبان ساده و جذاب به آنها منتقل میکند. معلمان و مربیان: معلمان میتوانند از این کتاب برای تدریس مفاهیم دینی و اخلاقی در مدارس استفاده کنند. والدین: والدین که میخواهند فرزندانشان با مفاهیم دینی آشنا شوند و از داستانهای پندآموز لذت ببرند، میتوانند این کتاب را به آنها معرفی کنند. علاقهمندان به ادبیات دینی: برای کسانی که به ادبیات دینی و نمایشنامه علاقه دارند، این کتاب یک گزینه مناسب است. گروههای نمایشی نوجوانان: این نمایشنامه میتواند برای اجرا در گروههای نمایشی نوجوانان مناسب باشد و به آنها کمک کند تا با مفاهیم دینی آشنا شوند.
چهار دختر نوجوان الهام، فاطمه، فائزه و زکیه در حالی که لباس فرم مدرسه به تن دارند، همراه موسیقی، وسایلی را به صحنه میآورند و سعی میکنند فضای یک پارک را بسازند. صحنۀ پارک زمانی شکل نهایی به خود میگیرد که تصویر واقعی یک پارک روی پردۀ انتهایی میافتد. در تصویر، دختری که سراپا قرمز پوشیده کنار یکی از نیمکتهای پارک ایستاده است. با شکلگیری فضا، یکی از دخترها الهام شال قرمزی را روی سرش میاندازد و در حالی که تظاهر به جویدن آدامس میکند، اطراف را در انتظار آمدن کسی جستوجو میکند. الهام دختر قرمزپوش نگران به نظر میرسد. لحظاتی میگذرد. یکی دیگر از دخترها فاطمه با احتیاط از پشت درختی سرک میکشد و درحالیکه رفتار دختر قرمزپوش را زیر نظر دارد، از او فیلم میگیرد. دختر به ساعتش نگاه میکند و بعد گوشی موبایلش را بیرون میآورد و شماره میگیرد. در همین حین، یکی دیگر از دخترها زکیه که کلاه پسرانهای روی سرش گذاشته، با فاصله از دختر قرمزپوش میایستد. شمارهای که دختر گرفته پاسخ نمیدهد. او سعی میکند دوباره شماره را بگیرد. پسر یک گام به او نزدیک میشود. دختر که متوجه حضور پسر شده، به او پشت میکند و دوباره شماره را میگیرد. پسر گامی دیگر به او نزدیکتر میشود. دختر، دستپاچه، با تلفن صحبت میکند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir