کتاب معبد زیر زمینی اثری از معصومه میر ابوطالبی است که داستان جوانی به نام الیاس را روایت میکند. الیاس، جوانی که در تنهایی و سرخوردگی فرورفته و به دنبال شناخت خود و تغییر نگرش افراد نسبت به خود است. او از مذمتهای دایی خود خسته شده و در مقابل دیگران، تنها و منزوی شده است. اما با آمدن "حاج غلامحسین"، مقنی از قم به روستای الیاس، زندگی او دگرگون میشود. این آشنایی باعث میشود که الیاس با دنیای تازهای آشنا شود که نیازمند شجاعت و شهامت است. اتفاقات تازه و غیرقابلپیشبینی در زندگی الیاس رقم میزند و او را به دنبال شناخت بهتر خود و پذیرش جنبههای جدید زندگی میکشاند.
کتاب «معبد زیر زمینی» با شخصیتهای پویا و داستان جذاب خود، خواننده را به دنیای الیاس و همچنین مفاهیم عمیق انسانی میکشاند و باعث تأمل در مسیر شخصیتپردازی و رشد فردی میشود.
«معبد زیر زمینی» داستان تلاش جوانی برای یافتن شخصیت واقعی خود در دل خاک است. الیاس جوان سرخورده و تنهایی است که تلاش میکند نظر دیگران را نسبت به خود تغییر دهد. او از توسریهای دایی به ستوه آمده و تبدیل به جوانی منزوی و تنها شده. توجه زیاد مادر در مقابل دیگران غرورش را شکسته و حالا به دنبال راهی است تا به همه ثابت کند بچه ننه نیست و جَنَم دارد.
الیاس به دنبال راه میگردد تا اینکه «حاج غلامحسین» مقنی از قم به روستای محل سکونت الیاس میآید و دنیای تازهای را به او نشان میدهد. دنیایی که شجاعت و شهامت لازمهی ورود به آن است. آشنایی با «حاج غلامحسین» اتفاقات تازه و غیرقابل پیشبینی را در زندگی الیاس رقم میزند.
چند وقت بود سنگ قبر پدر را ندیده بودم. ندیده بودم که از وسط، شکاف خورده و از نوشتههایش چیزی پیدا نیست. نسیم خنکی میوزید. میخواست یاد مردهها بیندازد که چند روز دیگر پاییز است. مردهها کاری به پاییز ندارند. مردهها روزگار را با خودشان بردهاند زیر خاک. هیچکس توی قبرستان نبود. نشستم کنار خاک پدر و پاهایم را ولو کردم. مسخره است که با یک سنگ حرف بزنم، اما کلمات خودشان آمدند. - اگه بتونم با حاجی غلامحسین برم، اون موقع شاید دایی دست از سرم برداره. شاید صدیقه بفهمه منم آدمم. بابا ببین... و جای سوختگی را به سنگ نشان دادم.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir