کتاب "تاریخ مشروطه ایران" اثر احمد کسروی یکی از مهمترین منابع در زمینه تاریخ معاصر ایران به شمار میآید. این کتاب در سال 1319 خورشیدی منتشر شد و به بررسی جنبش مشروطه در ایران میپردازد. این کتاب به رویدادهای بین سالهای 1284 تا 1288 هجری شمسی (شکست استبداد صغیر و فتح تهران) میپردازد. کسروی در این اثر به تحلیل دقیق و جامع رویدادهای مختلف نهضت مشروطه پرداخته و سعی کرده است تا علل و پیامدهای هر رویداد را به دقت بررسی کند. او از منابع دست اول و شاهدان عینی استفاده کرده تا تصویری واقعی از نهضت مشروطه ارائه دهد. این کتاب به بررسی جنبش مشروطه و نقش آن در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران میپردازد. کسروی به بررسی تضادهای اجتماعی و سیاسی در آن دوره میپردازد و نقش شخصیتهای کلیدی مانند ستارخان و باقرخان را تحلیل میکند. این کتاب به عنوان یکی از منابع اصلی در زمینه تاریخ مشروطه شناخته میشود و به اهمیت این جنبش در شکلگیری حکومت مدرن ایران اشاره دارد. "تاریخ مشروطه ایران" به دلیل دقت و جامعیتش، به عنوان یکی از مهمترین منابع تاریخی در ایران شناخته میشود. این کتاب توسط ایوان سیگل به انگلیسی ترجمه شده و در سطح بینالمللی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. خواندن این کتاب را میتوان به علاقهمندان به تاریخ ایران، کسانی که به جنبش مشروطه علاقه دارند، و دانشجویان تاریخ توصیه کرد. این کتاب به عنوان یک منبع آموزشی برای درک جنبش مشروطه و تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در آن دوره بسیار مفید است.
احمد کسروی در کتاب "تاریخ مشروطه ایران" به بررسی رازهای ناکامی جنبش مشروطه پرداخته است. او معتقد بود که انقلاب مشروطه به اهداف عمیق خود دست نیافته است. کسروی دلایل مختلفی برای این ناکامی برمیشمارد: نقش علما: او معتقد بود که برخی از علما با دستبردهای قانونی، به مشروطه ضرر زدند. این در حالی بود که برخی از علما مانند آیتالله طباطبایی و بهبهانی در جنبش مشروطه نقش مهمی داشتند. درونجنگی بین مشروطهخواهان و مشروعهخواهان: کسروی به درگیریهای داخلی بین مشروطهخواهان و مشروعهخواهان اشاره میکند. این درگیریها باعث تضعیف جنبش شد و به محمدعلی شاه فرصت داد تا علیه مشروطه عمل کند. نقش سران جنبش: کسروی معتقد بود که سران جنبش نیز در شکست اولیه آن سهیم بودند. او اعتقاد داشت که برخی از سران با کارهایشان به این ناکامی دامن زدند. تأثیر بیگانگان: اگرچه کسروی بر وطنی بودن جنبش مشروطه تأکید میکند، اما در عمل، بیگانگان نیز در این جنبش نقش داشتند. او سعی میکند تا نشان دهد که جنبش مشروطه به طور کلی یک جنبش داخلی بود، اما بیگانگان نیز در برخی از مراحل آن تأثیرگذار بودند. فراموشکاری تاریخی: کسروی بر این باور بود که مردم ایران به فراموشکاری تاریخی مبتلا هستند و تاریخ باید به نام کسانی نوشته شود که در این جنبش نقش داشتند، نه فقط به نام سران مشهور.
علاقهمندان به تاریخ ایران: این کتاب به عنوان یکی از مهمترین منابع در مورد انقلاب مشروطه ایران شناخته میشود و برای علاقهمندان به تاریخ ایران بسیار مفید است. کسانی که به جنبش مشروطه علاقه دارند: این کتاب به طور کامل به بررسی جنبش مشروطه و عوامل پیشزمینهای آن میپردازد و برای کسانی که میخواهند این دوره را به خوبی بشناسند، بسیار مناسب است. دانشجویان تاریخ: این کتاب به عنوان یک منبع آموزشی برای درک جنبش مشروطه و تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در آن دوره بسیار مفید است. علاقهمندان به نقد اجتماعی و سیاسی: کسروی در این کتاب به نقد نظامهای سیاسی و اجتماعی آن دوره میپردازد و برای علاقهمندان به نقد اجتماعی و سیاسی جذاب است. کسانی که به ادبیات تاریخی علاقه دارند: این کتاب به دلیل زبان ساده و روانش، برای همه کسانی که به ادبیات تاریخی علاقه دارند، قابل فهم و جذاب است. پژوهشگران: این کتاب به عنوان یک منبع معتبر برای تحقیقات تاریخی در مورد انقلاب مشروطه ایران شناخته میشود و برای پژوهشگران در این زمینه بسیار مفید است.
بدین سان شورش پس از شش روز به پایان رسید. اما نتیجههای آن: نخست مشروطه استوار گردید و راه رخنه به آن بسته شد. دوم کمیهای قانون اساسی دانسته شد و به نوشتن یک «دنباله» برای آن آغاز کردند. سوم مسیو نوز که خود خاری شده و به چشم ایرانیان فرو میرفت از کار برداشته شد. چهارم محمدعلی میرزا دانست که هماورد او نه تهران، بلکه تبریز میباشد، و اگر برانداختن مشروطه را میخواهد باید نخست به چاره آنجا کوشد و خواهیم دید که به چهاندیشههایی درباره آن شهر پرداخت... در زمان قاجار، ایران بسیار ناتوان گردید و از بزرگی و جایگاه و آوازه آن بسیار کاسته شد و انگیزه این بیش از همه یک چیز بود و آن اینکه جهان دیگر شده و کشورها به تکان آمده، ولی ایران به همان حال پیشین خود باز میماند. ینان خود کاری نمیکردند و دیگران را هم نمیگذاردند. در زمان محمدشاه میرزا ابوالقاسم قایم مقام وزیرکاردانی بود و به شایندگی کارها را پیش میبرد ولی محمد شاه او را کشت و جایش را به حاجی میرزا آقاسی داد. در زمان ناصرالدین شاه میرزاتقی خانامیرکبیر به پیراستن و آراستن ایران میکوشید و... ناصرالدین شاه او را کشت... سپس هم حاجی میزاحسین خان سپهسالار به کارهایی برخاست... ولی ناصرالدین شاه او را نگه نداشت و مردم نیز ارج او و کارهایش را ندانستند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir