بهار عربی با اشارهی مستقیمی که در نامش به بهار پراگ وجود دارد، شاید به سرنوشت غم بار همان خیزش مردم و روشنفکران چکسلواکی در 1968 دچار شده و حتی بسیار غم بارتر. نه اینکه دستاوردهایی وجود نداشته، چون کسی نمی تواند انکار کند که تونس در مقام نقطه ی آغاز خیزش های مردمی در میان کشورهای عربی، در مسیر درستی پس از انقلاب حرکت کرد و پس از سرنگونی زین العابدین علی توانست راه دموکراسی را به خوبی پیش ببرد. اما مصر، لیبی، سوریه، یمن و ... همگی کم و زیاد به درون منجلاب هایی فرورفتند که شاید فقط معجزه ای بتواند نجاتشان دهد. کتاب «خیزش مردم سرخورده» مجموعه مقالاتیست با گردآوری و ترجمهی علی موسوی خلخالی که نویسندگان مقاله ها هر کدام به کلیت بهار عربی یا به تحولات یک کشور خاص پرداخته اند و نقطهی مشترک همه شان نگرانی ویژه ایست که از سرانجام این خیزشها دارند. نویسندگان این مقالات که از کاندولیزا رایس و خاویر سولانا تا غسان شربل و برهان غلیون و ... هستند، همگی روی انقلاب های مشهور به بهار عربی کار فکری و پژوهشی ویژه انجام دادهاند و ماحصل نوشتههایشان در فهم این تحولات مهم دوران معاصر ما بسیار مهم و راهگشاست.