تذکره اندوهگینان رمان «تذکره اندوهگینان» نوشته حسامالدین مطهری «تذکره اندوهگینان» داستانی رازآلود درباره سفر از اندوه به شادی است. مطهری در این رمان 240 صفحهای داستانِ جوانی افسرده و جستوجوگر در قرن چهارم هجری را روایت میکند. شخصیت محوری داستان -عبدالله- در مسیر سفر خود با پدیدهها و آدمهایی ژرف مواجه میشود. «تذکره اندوهگینان» داستانی است درباره انسان معاصر؛ انسانی در جستوجوی خویش. زبانِ داستان به فراخورِ حال زبانی نسبتاً کهن است. بهعقیده نویسنده، مهمترین دستاورد این رمان برای خواننده «پرسش» است. در پشتِ جلد کتاب آمده است: «اندوه را مَرکبِ شادی کن! این داستانِ توست. داستانت را بخوان. ورق بزن. در سرآغاز هزارتوی پرافسانهای، در مسیر عبدالله را ملاقات میکنی. عبدالله تویی، عبدالله همذات توست. به قرنِ چهارم میروی. در این سفر، از غم به شادی، در پیمودنِ جاده اندوه، با عبدالله همسفر میشوی، با خودت. این داستانِ ما است.» در بخشی از متنِ کتاب میخوانیم: «چون آتش مینشست، مردان به نزدِ شیخِ خود میشدند تا مجلسِ مصاحبت درخواهند. اما آتشِ جانِ عبدالله نمینشست. آتشِ عشق و آتشِ اندوه که باز به هیزمِ کینۀ مردان شعله برخاسته بود. چون بخسبید در رویا شد. معشوقۀ سیمتن به بر داشت. سیمای فاطمه بیخلل بود: راست و آراسته، برونجسته از فراخنای خیال، نه به خود که به ناخود. بخسبیده بودند، در هم پیچیده. گو سپاهِ ملاحت به هزیمت آمده بود، با ساز و برگی از دو گویِ آبگون، لطیفکُرکِ درخشنده، لرزان بر گلگون گونهها، ناوکِ مژگان سایهگستر بر افعیِ چشمها و همه یکتن: نرمِ خردکنندۀ تن. و نوری جادوسرشت رجزخوانِ آن همه. فاطمه بر هماوردِ بیدفاع نشست. سحر ندمیده، سِحرشده از جا بخاست. جامه تر بود و قلب بیقرار. گریست.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir